- ب ب +

معرفی کتاب «عصرهای کریسکان»

کتاب عصرهای کریسکان نوشته‌ی آقای کیانوش گلزار راغب، خاطرات امیر سعیدزاده یکی از رزمندگان جنگ ایران و عراق را به تصویر کشیده است. در این اثر با سرنوشت غمناک و ناراحت کننده او همراه می‌شویم تا به عمق فجایع ضد انقلاب دموکرات و کومله پی ببریم.
 

معرفی کتاب عصرهای کریسکان: خاطرات امیر سعیدزاده

کتاب عصرهای کریسکان نوشته‌ی آقای کیانوش گلزار راغب، خاطرات امیر سعیدزاده یکی از رزمندگان جنگ ایران و عراق را به تصویر کشیده است. در این اثر با سرنوشت غمناک و ناراحت کننده او همراه می‌شویم تا به عمق فجایع ضد انقلاب دموکرات و کومله پی ببریم.

درباره کتاب عصرهای کریسکان

راوی این کتاب امیر سعیدزاده یکی از خاص‌ترین رزمندگان جنگ تحمیلی، است؛ دلیل این خاص بودن این است که او در هیچ سازمانی عضو نیست. او نیرویی آزاد به‌حساب می‌آید، با این وجود او در مأموریت‌های اطلاعاتی و عملیاتی حاضر می‌شود و همچنین برای شناسایی به مأموریت‌های خارج از کشور نیز می‌رود. امیر سعید زاده از رزمندگان کرد و سنی‌مذهب دفاع مقدس بوده است. او بعد از این عملیات‌ها و فعالیت‌ها وارد سپاه می‌شود. سعیدزاده قبل از انقلاب، توسط نیروهای ساواک، مورد بازجویی قرار می‌گیرد و از دست آن‌ها فرار می‌کند. بعد از فرار از دست ساواک اسیر کومله می‌شود و از دست آنان نیز فرار می‌کند. 4 سال بعد از جنگ، او به وسیلۀ حزب دموکرات کردستان عراق اسیر می‌شود. این دوران روزهای شروع انقلاب بود که تا سال 74، یعنی یک دوره 15 ساله به درازا می‌کشد.

راوی در این کتاب با یک سبک جدید، خاطرات چند روایی را برای ما تعریف کرده است. او وارد یک تنش و ناآرامی می‌شود. او در یک فصل واکنش خانواده‌اش نسبت به این موضوع را برای ما تعریف می‌کند و از زبان همسرش این خاطرات کامل می‌شود، اتفاقاتی که برای خانواده رخ می‌دهد، یعنی خود راوی حضور نداشته و از آن‌ها اطلاعی ندارد، اما خانواده او کاملاً به تمامی جنبه‌ها مسلط هستند. در یک بخش از کتاب همسر او وارد داستان می‌شود و نقاط ابهام‌آمیز را کامل می‌کند. راوی دوم رویداد‌های جانبی که برای خانواده اتفاق افتاده است را تعریف می‌کند مانند شهادت دیگر برادران، اسارت پدر، بمباران‌هایی که در شهر رخ می‌دهد. به عبارتی وظیفۀ راوی دوم تکمیل روایت‌های اصلی است.

کریسکان نام محدوده‌ای در کوه سنجاق در کردستان عراق است که پایگاه اصلی حزب دموکرات ایران به‌شمار می‌رفت. امیر سعیدزاده بیشتر از شش سال در زندان‌های گروه کومله و دموکرات مورد شکنجه قرار گرفت. او تقریباً تنها نجات‌یافته از زندان وحشتناک کریسکان است و دیگر هم‌بندهای او همگی بدون محاکمه اعدام شده‌اند. به این دلیل که بیشتر اتفاقات در این منطقه رخ داده است نام این منطقه برای کتاب انتخاب شده است.

عصرهای کریسکان جزو کتاب‌های خاطرات دفاع مقدس و جنگ تحمیلی ایران و عراق است که کیانوش گلزار راغب، نویسنده کتاب، محتوای این کتاب را از زبان امیر سعید زاده و همسر او، سعدا حمزه ای، استخراج و نوشته است. موضوع اصلی این کتاب هم درباره مأموریت‌ها و اتفاقاتی است که در جنگ تحمیلی برای امیر سعیدزاده در همان منطقۀ کریسکان افتاده است.

چرا باید کتاب عصرهای کریسکان را بخوانیم؟

این کتاب یکی از عمیق‌ترین کتاب‌هایی است که در زمینه دفاع مقدس نوشته شده است و هم‌چنین اطلاعاتی درمورد منطقه‌ی کریسکان که احتمالا به گوش کمتر کسی خورده است به ما می‌دهد.

شنیدن این کتاب را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

اگر شما جزو علاقه‌مندان کتاب‌های دوران انقلاب و جنگ هستید، حتما از خواندن این کتاب لدت خواهید برد. این کتاب را بخوانید تا با ابعاد و گروه‌های مختلف آن دوران بیشتر آشنا شوید.

درباره کیانوش گلزار راغب

کیانوش گلزار راغب یکی از رزمندگانی است که چهارده ماه در زندان کومله به سر برده است. او بعد از آزادی و توانست خاطرات خود را در کتاب «شنام» بنگارد و در ادامه انتشار خاطرات خودش، تصمیم گرفت نگارش خاطرات امیر سعید زاده را در کتابی به نام عصرهای کریسکان به‌عهده بگیرد.

تکه هایی از کتاب عصرهای کریسکان

«چون زبانم کردی است و راحت می‌توانم در خاک عراق تردّد کنم تا تحرک ضد انقلاب را شناسایی کنم، مدتی است آموزش مأموریت‌های برون مرزی می‌بینم. حوزه مأموریتم عراق تعیین می‌شود. با جوش خوردن با عوامل ضد انقلاب زمینه حضورم در عراق بیشتر می‌شود. در عملیات مرصاد با جعفر آقا مسئول عملیات شمال غرب منافقین، در پادگان اشرف ملاقاتی انجام می‌دهم. لیست مایحتاج آن‌ها را برای مسئولم می‌فرستم تا تصمیمات لازم را بگیرند.

عراق با کمبود آذوقه مواجه شده و منافقین می‌خواهند احتیاجاتشان را از کردستان ایران تأمین کنند. من هم وارد تشکیلاتشان می‌شوم و قول می‌‌دهم نیازهایشان را برآورده کنم. همان‌جا متوجه تحرکات نظامی منافقین می‌شوم و می‌بینم در محوطه وسیعی از پادگان اشرف، ماکت هواپیماهای نظامی چیده‌اند که واقعی نیستند. یکی از هواپیماهای ایرانی هم گول خورده و به این ماکت‌ها حمله کرده و متأسفانه سقوط کرده بود. سراسر پادگان لبریز از ادوات نظامی و توپ و تانک و خودروهای مجهز به سیستم‌های راداری است. منافقین با رفتارهای خشک نظامی با یکدیگر برخورد می‌کنند. گزارشات لازم را برای سرپلم می‌فرستم و تحرکات نظامی را در عملیات مرصاد رصد کرده و گزارش می‌دهم.»