- ب ب +

وظایف دانشجو

ارتباط مستمر و گفت‌وگوی چهره‌به‌چهره با دانشجویان، سنت حسنه‌ای است که رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاکنون به آن پایبند بوده و همه‌ی مسئولان نظام را همواره به آن توصیه کرده‌اند؛ گفت‌وگو‌هایی سرشار از صمیمیت، دقت نظر، تنوع و صراحت. در ادامه گزیده‌ای از مهم‌ترین پرسش‌‌های دانشجویان و پاسخ‌های رهبر انقلاب پیرامون وظایف دانشجو نسبت به خود، جامعه و دانشگاه، را می‌خوانید.
*دانشجوی موفّق چه دانشجویی است؟
دانشجوی موفّق کسی است که خوب درس بخواند؛ خوب تهذیب اخلاق کند و خوب به ورزش بپردازد. من برای دانشجوی موفّق، سه شاخص دارم. البته ممکن است یک جوان موفّق در خانه، معیارهای دیگری داشته باشد؛ یک کاسب موفّق، یک اداری موفّق، معیارهای دیگری داشته باشد؛ اما دانشجوی موفّق، به حیث دانشجویی، این است: باید خوب درس بخواند، به اخلاق و تهذیب نفس بپردازد، ورزش هم بکند. ۷۷/۲/۲۲

*عمده‌‌ترین وظیفه جوانان حزب‌‌الّلهی و انقلابی چیست؟
 جوانان انقلابی دانشگاه سعی کنند خوب درس بخوانند؛ خوب فکر و معرفتشان را بالا ببرند. سعی کنند در محیط خودشان اثر بگذارند؛ فعال باشند، نه منفعل؛ روی محیط خودشان، اثر فکری و روانی بگذارند. این شدنی است. یک جوان گاهی اوقات میتواند مجموعه پیرامونی خودش را - کلاس را، استاد را و حتّی دانشگاه را - زیر تأثیر شخصیت معنوی خودش قرار دهد. البته این کار با سیاسیکاری به‌‌دست نمیآید؛ با معنویت به‌دست میآید، با صفا به‌دست میآید، با استحکام رابطه با خدا به‌دست میآید. عزیزان من! رابطه با خدا را جدّی بگیرید. شما جوانید؛ به آن اهمیت بدهید، با خدا حرف بزنید، از خدا بخواهید. مناجات، نماز، نماز با حال و با توجّه، برای شما خیلی لازم است. مبادا اینها را به حاشیه برانید.۷۷/۲/۲۲

*چگونه میتوان از خطّ فکرىِ شما در مسائل روزمرّه و جاری به صورت واضح مطّلع شد تا افراد نتوانند نظرات حضرتعالی را خلاف وانمود کنند؟
 من آنچه که در سخنرانیها بیان میکنم، لبّ نظراتم است. اساسیترین نظراتم همانهایی است که شما در سخنرانیها از من میشنوید. هیچ نظری درباره مسائل جاری کشور و مسائل اسلام و مسلمین و مسائل اجتماعی وجود ندارد که من آن را درِگوشی به کسی بگویم و نشود آن را در علن گفت. نظرات من، نظراتی شفّاف و روشن است که در خطبه نماز جمعه و در سخنرانی با گروههای مختلف، شما اینها را میشنوید.‌‌ ۷۷/۲/۲۲
 


*به ما بگویید در این اوضاع آشفته، وظیفه یک دانشجوی آگاه و آماده در مقابل جریانهای سیاسی مختلف چیست؟
 درست فکر کردن، درست تحلیل کردن، تحلیل درست را به دیگران منتقل کردن و سعی در روشن و آگاه کردن کسی که فکر میکنید ناآگاه است.۸۲/۰۲/۲۲

*اولویّتهای سیاسی، فرهنگی در دانشگاهها و راهکارهای صحیح حرکتهای دانشجویان مسلمان انقلابی را در رسیدن به آنها بیان فرمایید.
 به نظر من، اولویّتهای سیاسی امروز، نباید موضوعات را مشخّص کند؛ روشها را باید مشخّص کند؛ موضوعات خیلی تفاوتی نمیکند. به نظر من، بحثهای سیاسی دانشجویان خوب است. بحث کنند؛ منتها بحثهای جستجوگر و کاوشگر، نه بحثهای فرمایشی. ما مثلاً به بعضی از شخصیتها یا افراد یا مقاماتی که همه چیز را فرمایشی بیان میکنند، اعتراض میکنیم؛ اما بعد ناگهان میبینم که فلان دانشجو در یک گردهمایی، اجتماع کوچک یا بزرگ، یک فرمایش صادر میکند! اگر فرمایش بد است، همه جا بد است. بحث دانشجویی باید باز، قابل کشش، قابل انعطاف، قابل کم و زیاد شدن باشد، تا در نتیجه قدرت تحلیل سیاسی دانشجو بالا برود. هدف بحثهای سیاسی دانشجویی باید همین باشد تا دانشجو بتواند قدرت تحلیل سیاسی پیدا کند. در مورد مسائل فرهنگی هم همین‌طور است. حالا اگر وارد این بحث شویم، خیلی طول میکشد؛ اینها بحثهای طولانی است.۷۷/۲/۲۲

*امام فرمودند دانشجویان باید در مقابل انحرافات، شجاعانه بایستند. اگر ایستادگی دانشجو باعث اصلاح مسؤولان نشد، تکلیف چیست؟
 چرا، عاملِ اصلاح خواهد شد. البته ایستادگی دانشجو معنایش این نیست که مبارزه مسلّحانه کند. انسان به مسؤول باید تذکّر بدهد و بخواهد؛ این خواستن باید در روش، برخورد و انتخاب او اثر بگذارد، که بلاشک اثر میکند؛ بنده این را به‌صورت یک امر قطعی عرض میکنم. اگر روی این نکته دقّت کنید، خواهید دید امکان ندارد یک مجموعه چیزی را بخواهد و در نظامی مثل نظام ما - که نظام مردم‌سالاری و انتخاب است - تحقّق پیدا نکند.۸۲/۰۲/۲۲

*آیا ما به عنوان فعالان جریانات دانشجویی انقلابی باید عینا از همان موضعی سخن بگوییم که رهبری انقلاب از آن سخن می گویند؟
 میگویند آیا ما هم باید مثل رهبری موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبری یک تکلیفی دارد، ما یک تکلیف دیگر داریم. ببینید، نبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح میشود، در خفا به بعضی از خواص و خلّصین، آن نظر را منتقل میکند که اجراء کنند؛ مطلقاً چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحاً اعلام میشود؛ همینی است که من صریحاً اعلام میکنم. ۸۹/۶/۱

*اگر اشکالی در سیاست‌ها و عملکردها باشد، آیا باید آن را ابراز کرد؟ چگونه میتوان این کار را کرد که متّهم به مخالفت با فرمایش شما در حمایت از دولت نشویم؟
 من البته هیچ‌وقت جلوِ انتقاد را نگرفته‌ام و کسی را منع نکرده‌ام. انتقاد صحیح و دلسوزانه ضرری ندارد؛ اما این انتقاد بایستی به تخریب نینجامد. بعضیها طوری انتقاد میکنند که تخریب است؛ این مصلحت نیست. کسی که مسؤولیت سنگینی در کشور بر دوشش هست و از او توقّع داریم که فلان کار را بکند - اقتصاد را درست کند و... - اگر ما او را تقویت نکنیم؛ اگر یک وقت ضعفی هم پیدا شد، آن را نپوشانیم؛ آیا میتوانیم چنین توقّعی داشته باشیم؟ باز هم میتوانیم امیدوار باشیم که آنچه که ما میخواهیم، انجام خواهد گرفت و آنچه که وظیفه اوست، انجام میگیرد؟ به نظر من، وظیفه همه است که به مسؤولان کشور کمک کنند و آنها را یاری نمایند؛ البته تا وقتی که در خطّ مستقیم اسلام و امام حرکت میکنند. اگر کسی از خط مستقیم اسلام و امام منحرف شود - هر کسی باشد - او درخور حمایت نیست. این فرق هم نمیکند؛ از بالا تا پایین همه یکسان هستند؛ خود من هم همین‌طور هستم. اگر خدای نکرده من هم از آن خطّ صحیحِ اسلام تخطّی کنم، بر مردم واجب نیست که از من حمایت یا تبعیت کنند. البته احیاناً یک وقت اشتباه و اختلاف سلیقه‌ای وجود دارد. این اختلاف سلیقه نباید موجب شود که ما مسؤولان کشور و مسؤولان بخشهای گوناگون را از حمایت خودمان محروم کنیم؛ نه، باید آنها را حمایت کنیم.

شما هم بدانید عزیزان من! امروز این کشور اقتدارش به همین است که دولت و ملت به هم وصلند. هیچ جای دنیا هم این‌گونه نیست. این را که عرض میکنم، با علم و اطّلاع میگویم؛ یعنی حتّی در کشورهای دمکراتیک، این حالتی را که شما در این‌جا مشاهده میکنید - و خوشبختانه نظایر آن در این کشور زیاد است که یک مسؤول بنشیند و با مردم، صمیمی و خودمانی حرف بزند؛ نه آنها از او احساس وحشت کنند، نه او از آنها احساس وحشت و بیگانگی کند - وجود ندارد. این هم به برکت دین و به برکت اسلام است، والاّ آن حکومتهای به خیال و به ادّعای خودشان مردمی - که بیدین و ملحد بودند - حجابهایشان از مردمشان، خیلی خیلی قطورتر از دیگران هم بود! بنابراین، این اتّصال دولت و ملت، به برکت دین و اسلام است. این را نباید از دست داد؛ این چیز خیلی مغتنمی است. این ارتباط بین مسؤولان دولتی و مردم، حمایت اینها از آنها، علاقه و دلسوزی آنها به اینها، چیز بسیار با ارزشی است.۷۸/۹/۱

*حدود و خطوط قرمزِ ما در جنبش عدالتخواهی چیست؟ چون گاهی برخی مسؤولان رده پایین در سخنرانی‌های خود، رفتار ما را تخریبی و مغایر با منافع نظام تفسیر میکنند. نظر حضرت‌عالی چیست؟
 ای کاش میگفتند عملی که به عنوان رفتار تخریبی تعریف میشود، چیست، تا بنده بگویم تخریبی است یا نه. بنده نمیدانم چطور رفتاری بوده که آنها آن را تخریبی دانسته‌اند. به هرحال، جنبش عدالتخواهی هنگامیکه در جمع دانشجویان و خطاب به آنها گفته میشود، مقصود این است که این طلب و خواسته و خواهش به عنوان یک خواسته عمده مطرح شود. نباید بگذارید این مطالبه مهم از ذهنها دور شود؛ یعنی بایستی عدالت آن‌چنان از طرف مردم، قشرها و بخصوص جوانان مطالبه شود که هر مسؤولی - چه بنده و چه هر کس دیگری که در جایی مسؤول است - ناچار باشد به مقوله عدالت، ولو برخلاف میلش هم باشد، بپردازد.
یک وقت است که ما مثلاً به وزارت اقتصاد و دارایی میگوییم عدالت را رعایت کن، یا به قوّه قضاییّه میگوییم عدالت را رعایت کن؛ اما یک وقت به جوانان میگوییم شما عدالت را مطالبه کنید.
هر کدام معنای خاصّی دارد. مطالبه عدالت به معنای این است که عدالت، گفتمان غالب در محیطهای جوان و دانشجویی شود؛ عدالت را مطالبه کنند و آن را از هر مسؤولی بخواهند. اگر غیر از این کاری صورت گیرد، ممکن است درست و یا غلط باشد، که بنده چون نمیدانم، نظری نمیدهم.۸۲/۰۲/۲۲

*برخی از مسؤولان ما را نصیحت میکنند که اعتراض به مسائل ضدّعدالت، به نظام و انقلاب ضربه میزند و این کارها تندروی است. در پاسخ به این افراد چه باید گفت؟
 باید گفت مطالبه عدالت نه فقط به نظام ضربه نمیزند، بلکه نظام را تقویت میکند. البته من نمیدانم شما آن را چگونه مطالبه کرده‌اید که آنها گفته‌اند ضربه میزند. ممکن است روش مطالبه، تند یا خشن یا نامناسب بوده، که من در این باره قضاوتی ندارم؛ اما اصل مطالبه عدالت، هیچ ضربه‌ای به انقلاب نمیزند؛ کاملاً هم در جهت تقویت انقلاب است.۸۲/۰۲/۲۲

*بعضی میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفته‌ایم چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین میکند! نظر شما چیست؟
 اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچ‌کس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوه‌ی قضائیه را هم رهبری انتخاب میکند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچ‌کس اعتراض نکرد. نه آقا، اولاً صدا و سیما را رهبری اداره نمیکند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره میکند. و رهبری هم در موارد زیادی اعتراضهائی دارد. همین اعتراضهائی که شما دارید، بعضیهایش یا خیلیهایش، اعتراضهای ما هم هست. احتمالاً اعتراضهای دیگری هم هست که چون برای من از جوانب مختلف گزارش میآورند - با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچی تلویزیون یا گوش‌کننده‌ی رادیو نباشم - اطلاعاتم زیاد است. از وضع صدا و سیما اعتراضهائی هم میکنیم، اشکالاتی هم میکنیم، گاهی با آنها دعوا هم میکنیم. بالاخره آنها هم یک ضرورتهائی دارند و جواب میدهند؛ گاهی جوابشان درست است، گاهی هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سیما مطلقاً به رهبری منتقل نمیشود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالی ندارد.۸۷/۷/۷

*آیا در مواردی که شائبه‌ای در سطح جامعه به وجود آمده و نحوه عملکرد دستگاه قضا یا هر نهاد دیگری، غیرشفاف و یا خدای نکرده سوال‌برانگیز به نظر می‌رسد طرح پرسش و درخواست پاسخگویی نمی‌تواند به حرکت عدالت‌خواهانه نظام کمک کند؟
 یک سؤال این بود که آیا جریان دانشجوئی میتواند آنجائی که ایرادی به نظرش میآید، سؤال کند؟ پاسخ این است که بله، باید سؤال کنید. ایرادی ندارد که سؤال کنید؛ به شرط اینکه همان طور که خود این برادر هم گفت، قضاوت نکنید؛ اما سؤال کنید. بهترین روش سؤال و پاسخ هم این است که مسئولین بیایند توی مجموعه‌های دانشجوئی. من همین جا از مسئولین درخواست میکنم که دیدارهای دانشجوئیشان را زیاد کنند. امروز بهترین قشرهای کشور اینهایند؛ هم جوانند، هم باسوادند، هم تحصیلکرده‌اند، دارای فهمند، دارای انگیزه‌اند؛ مسئولین بروند شرکت کنند. این سؤالات مطرح بشود، احتمالاً پاسخهای قانع کننده‌ای هم خواهید شنید. کمااینکه خود من در برخورد با بعضی از مسئولین، احیاناً بعضی از همین سؤالهای شما یا سؤالاتی از این قبیل را از آنها دارم. خوب، یک جوابی میدهند، انسان احیاناً قانع میشود؛ ممکن هم هست جواب قانع کننده‌ای نداشته باشند. به هر حال طرح سؤال، خوب است. مراقبت کنید طرح سؤال را مخلوط نکنید و اشتباه گرفته نشود با معارضه. آن چیزی که من قبلها هم گفته‌ام، بارها هم گفته‌ام، الان هم میگویم، این است که جریان دانشجوئی یا جنبش دانشجوئی یا هر چیز دیگر که اسمش هست، تصور نکند که وظیفه‌اش این است که با دستگاه متولی امر و متصدی اداره‌ی کشور معارضه کند؛ نه، این خطاست؛ چه لزومی دارد؟ معارضه کردن که کارِ همیشه درستی نیست؛ ممکن است یک جا درست باشد، یک جا درست نباشد. مهم این است که شما حرفتان را مطرح کنید، استدلالتان را مطرح کنید، پاسخ قانع کننده‌ای بخواهید؛ مسئولین هم باید پاسخ بدهند.۸۹/۶/۱

*بزرگترین آسیب و اشکال محتمل برای محیط دانشجوئی چیست؟
 بدترین اشکال و اشکال وارد بر محیط دانشجوئی این است که دانشجو دچار محافظه‌کاری شود و حرفش را با ملاحظه‌ی موقع و مصلحت خیالی بیان کند؛ نه، دانشجو باید حرفش را صریح بزند. البته در کنار این صراحتِ در بیان، صداقت در نیت هم باید وجود داشته باشد و در کنار او، سرعت در پذیرش خطا؛ اگر ثابت شد که خطاست. فرق شمای جوان و دانشجو و صادق و پاکیزه‌دل، با یک آدم سیاسیکار باید در همین باشد؛ حرفتان را صریح بزنید؛ آنچه را که میزنید، از دل بزنید؛ و اگر چنانچه معلوم شد که اشتباه است، سریع پس بگیرید؛ راحت. این، به نظر من یکی از بهترین شاخصه‌های دانشجوئی است.۱۳۸۷/۷/۷
 

*بزرگترین مشکل دانشگاههای ما، جوّ جمود و تحجّر در حوزه علم و فرهنگ ناب اسلامی است. به نظر شما این جوّ جمود را چگونه میتوان از بین برد؟
 مطلب بسیار مهم و قابل توجّهی است. البته من در این‌که این بزرگترین مشکل ما باشد، تردید دارم؛ اما بلاشک جمود و تحجّر هرجا باشد، یک مشکل است و راه از بین بردنش هم این است که شما - که دانشجویان - هرچه میتوانید به کیفیّت فکری خودتان در زمینه دانش و معرفت بیفزایید. هر یک نفر از شما، وقتی که اهل دانش، فرهنگ، فرزانگی، روشنفکری و فرهیختگی است، میتواند این مفاهیم را در عمل گسترش دهد؛ یعنی درست نقطه مقابل جوّ جمود و تحجّر. اگر بخواهیم با جمود بجنگیم، جنگ با جمود این‌گونه است؛ یعنی جنگ فرهنگی است. جنگ با جمود، جنگ شمشیری نیست؛ چون از مقوله فرهنگ است. تحجّر و جمود هم نوعی فرهنگ است؛ منتها فرهنگ بسته! بایستی با روشهای فرهنگی با آن مقابله کرد. به نظر من، دانشجویان میتوانند در این زمینه مؤثّر باشند.  ۷۷/۲/۲۲
 
دیدار با جمعی از دانشجویان مجروح حادثه کوی دانشگاه سال 78
 
دیدار جمعی از اعضای تشکل های بسیج دانشجویی دانشگاه های سراسر کشور سال 79