کدام رشد اقتصادی بـه رونق تولید منجر می شود؟
در یادداشت زیر آقای محمد امینی رعیا، کارشناس اقتصادی به تبیین و تحلیل ابعاد مختلف مسألهی «رونق تولید» میپردازد.

مفهوم رونق تولید «توسعه فعالیتهای مولد و با ارزش افزوده بالای اقتصادی» است که به رشد اقتصادی، افزایش اشتغال پایدار و بالا رفتن درآمد سرانه خانوار منجر میشود. البته رشد اقتصادی به عنوان یک شاخص با معنای متعارف آن، با فعالیتهای دارای ارزش افزوده کم یا غیرمولد و نامطلوب نیز میتواند افزایش یابد؛ اما منظور از رونق تولید این نیست؛ چرا که به اشتغال پایدار و دیگر مزایای حاصل از یک «رشد مطلوب» منجر نمیشود. بنابراین هرگونه رشد اقتصادی را نمی توان مترادف با رونق تولید دانست.
۲ مصداق از رشد اقتصادی بدون رونق تولید
برای تببین این مسئله، دو نمونه از اقداماتی که به رشد اقتصادی منجر میشود، اما لزوما «رونق تولید را به همراه ندارد» مورد بررسی قرار میگیرد.
خامفروشی منابع طبیعی: فروش منابع طبیعی کشور به صورت خام، صادرات را افزایش میدهد و منجر به رشد اقتصادی میشود، اما رونق تولید را به همراه ندارد. واضحترین مثال در این زمینه، خامفروشی نفت است. فروش نفت خام، آورده ارزی برای کشور دارد و رشد اقتصادی را نیز حاصل میکند؛ اما تبدیل نفت به فرآوردههای پالایشگاهی و پتروپالایشگاهی است که زنجیره ارزش نفت خام را شکل داده و به معنای واقعی کلمه، منجر به رونق تولید میشود.
سفتهبازی و سوداگری: افزایش حجم مبادلات اقتصادی و خرید و فروش کالاها بیش از حد نیاز و تقاضای مصرفی جامعه، هدفی است که سوداگران به منظور افزایش قیمت بعضی کالاها و کسب سود مضاعف از فروش مجدد آن دنبال میکنند. این اتفاق، رشد اقتصادی را نیز به همراه دارد اما کاملا در جهت عکس رونق تولید است؛ چرا که مبادلات سفته بازانه و سوداگرانه، قیمت کالاها را افزایش میدهد و در نهایت هزینههای تولید را چند برابر میکند و به این ترتیب، تولید را از صرفه اقتصادی میاندازد. مثال واضح این مسئله، وضعیت بازارهای مسکن، طلا، ارز و خودرو طی یک سال اخیر است که به مانع بزرگی برای رونق تولید تبدیل شده است.
هدایت هوشمندانه نقدینگی اولین گام در جهت «رونق تولید»
به منظور تحقق «رشد مطلوب» لازم است از ابزارهای اقتصادی به بهترین شکل استفاده شود؛ نقدینگی یکی از مهمترین این ابزارهاست که پیش نیاز حرکت اقتصاد و حمایت از فعالیتهای اقتصادی است. اگر نقدینگی به سمت نامطلوب هدایت شود، فعالیتهای غیرمولد را توسعه میدهد و اگر درست هدایت شود، منجر به رونق تولید به مفهوم واقعی آن میشود. بنابراین به منظور رونق تولید و توسعه فعالیتهای مولد، «هدایت هوشمندانه نقدینگی موجود» یک اقدام راهبردی است.
بررسیها نشان میدهد حداقل ۳ مسیر برای هدایت نقدینگی موجود وجود دارد که استفاده همزمان از آن، حمایت از بخش واقعی اقتصاد را به همراه دارد و در نهایت به رونق تولید، توسعه فعالیتهای مولد و تضعیف فعالیتهای غیرمولد منجر میشود. این ۳ مسیر در ادامه تشریح میشود.
حذف سود سپردههای کوتاه مدت و ایجاد جذابیت در سپردههای بلندمدت: در حال حاضر صاحبان سپردههای کوتاه مدت بانکی، علیرغم اینکه سود دریافت می کنند، این امکان را دارند که هر لحظه سپردههای خود را در یک بازار دیگر وارد نمایند. چنین بستری، منجر به ایجاد نوسان در اقتصاد شده و فعالیتهای سوداگرانه را افزایش میدهد و مخرب است.
افراد برای سپردهگذاری و کسب سود که خود نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود، باید حداقل برای شش ماه برنامهریزی داشته باشند.
بر این اساس، ضروری است سود سپرده های کوتاه مدت حذف شده و سپرده های بلندمدت جذابیت و سودآوری بیشتری داشته باشد تا هم صاحبان سپرده، برای سرمایه گذاری دوره بلندمدت تری را انتخاب کنند و هم بانک، بتواند برای انتخاب بخش های مدنظر جهت سرمایه گذاری برنامه ریزی نماید.
اخذ مالیات بر عایدی سرمایه در بازارهای موازی تولید: مالیات بر عایدی سرمایه (CGT) ابزاری است که در کشورهای جهان به منظور کنترل سوداگری استفاده میشود و خاصیت تنظیم گری در اقتصاد دارد. این پایه مالیاتی مهمترین و قدیمیترین ابزار در دنیا برای جلوگیری از هجوم نقدینگی به سمت فعالیتهای غیرمولد اقتصاد و در نتیجه ممانعت از افزایش غیرمتعارف قیمتها، بروز نوسانات و تقویت سوداگری در بازارهای موازی تولید است.
مالیات بر عایدی سرمایه با کاهش چشمانداز سود سفته بازی در بازارهایی همچون مسکن، زمینه را برای هدایت نقدینگی به سمت بخش های مولد فراهم خواهد کرد. بدون جلوگیری از سودهای غیرمتعارف و بادآورده در فعالیتهای غیرمولد، سخن گفتن از «هدایت نقدینگی» اثری نخواهد داشت. مطابق با بررسی های کارشناسی، ضروری است از این ابزار مدرن و هدفمند در گام اول در بازار مسکن و سپس در سایر بازارهای موازی تولید استفاده شود.
ایجاد سازوکار سرمایه گذاری در پروژه های کلان برای عموم جامعه: پس از جلوگیری از هجوم نقدینگی به سمت فعالیت های غیرمولد، ضروری است برای حرکت این سرمایهها به سمت تولید و فعالیتهای مولد و سودآور اقتصادی تدابیری اندیشیده شود و شرایط آن برای مردم فراهم گردد. پروژههای کلان نفت و گاز و زیرساختهای عمرانی کشور دو نمونه از این موارد است که طبق بررسیهای انجام شده، در مجموع حداقل به ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایه و نقدینگی نیاز دارد که تامین آن از طریق بودجه دولت یا سرمایه گذاری خارجی (به دلیل ریسک های بالای آن)، امکانپذیر نیست.