نشست ششم - انقلاب اسلامی و معنویت
ششمین نشست، از سلسله نشستهای دهه فجر، با موضوع انقلاب اسلامی و معنویت و به همت معاونت پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای) در تاریخ هفدهم بهمن ۱۳۹۹ برگزار شد. این نشست با دبیری دکتر محمد اسحاقی (معاون پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی) و با حضور حجتالاسلاموالمسلمین پناهیان با محوریت بحث جامعه پردازی دینی در پرتو خودسازی معنوی، حجتالاسلاموالمسلمین دکتر نجف لک زایی با محوریت بحث نظریه انتظار و نسبت آن با انقلاب اسلامی و دکتر محمدمهدی اعتصامی با محوریت بحث الگوی معنویت در ساخت تمدن نوین اسلامی برگزار شد.
در حوزه معنویت میتوانیم جریانها و مکاتب مختلفی را برشماریم که در طول سالها و سدهها نسبت به آن موضعگیری داشتهاند. درواقع میتوان گفت که موضوع معنویت از آن موضوعاتی است که مکاتب مختلف نسبت به آن نفیاً یا اثباتاً موضع گرفتهاند؛ اصلاً از نشانههای اینکه مکتبی جامع بوده است یا نه، این بوده که نسبت به موضوع معنویت و بعد مادی و غیرمادی و روحانی انسان، موضوع مشخصی داشته است. برخی مکاتب از اساس منکر بعد معنوی و روحانی انسان بودند؛ به خاطر همین در ورطه مادیگرایی و ماتریالیسم افتادند؛ به همین خاطر صدمات فراوانی به انسانها و نسل بشر زدهاند.
این عضو هیئتعلمی دانشگاه، احیای معنویت را از برکات انقلاب اسلامی برشمردند و افزودند انقلاب اسلامی ایران با ارائه یک مدل نو از معنویت اصیل مبتنی بر ایمان و تقوای الهی یا معنویت اسلامی و قرآنی خدمت بزرگی به بشریت کرد. در حقیقت میتوان گفت یکی از برکات انقلاب اسلامی که احیای دین و دینداری و معنویت بود که گمان میرفت، در بشر این نیاز از بین رفته و خاموش شده، ولی همگان میدانیم که یکی از جنبههای مهم انقلاب اسلامی معنویت است که در پیامها و شعارهای مردم بود و امامین انقلاب اسلامی و مکتب انقلاب اسلامی یک بسته کامل را در کنار ابعاد مادی و معنوی انسان ارائه کرده است.
ایشان در آخر ضمن استفاده از شرایط کنونی برای بیان معارف اسلام و دین، افزودند که امروزه بحثهای مهمی مثل معنای زندگی بحث و گفتوگوی اندیشمندان غربی است و فرصت خیلی خوبی است که اندیشمندان مسلمان بتوانند با بهرهگیری از مبانی زلال فرهنگ قرآنی و فرهنگ انقلاب اسلامی و ریشه وحیانی و تعالیم اهلبیت علیهمالسلام، آن وجه درست از معنویت را به دور از هرگونه افراطوتفریط که بتواند جان انسان را سیراب و او را هدایت کند، به یکی از نیازهای عصر امروز پاسخ بدهد؛ عصری که زمان و زمانه او مدرنیسم است و میخواهد تمام ساعتهای او را اشغال کند. همچنین ارائه تصویر درست و سازنده و متناسب با نیاز انسان معاصر با همان ویژگیهایی که در سبک زندگی خودش و در نظامهای سیاسی وجود دارد که میتواند بسیار راهگشا باشد.
در این جلسه توفیق داریم در محضر اساتید محترم حجتالاسلاموالمسلمین جناب آقای پناهیان با موضوع جامعهپردازی دینی در پرتوی خودسازی معنوی بپردازیم و حجتالاسلاموالمسلمین دکتر نجف لکزایی به موضوع نظریه انتظار و نسبت آن با انقلاب اسلامی خواهند پرداخت. جناب آقای محمدمهدی اعتصامی هم الگوی معنویت را در ساخت تمدن نوین اسلامی ارائه خواهند کرد.
از همین لحظه در خدمت جناب آقای پناهیان هستیم. چهره آشنای جوانان که بهویژه در حوزه معنویت اسلامی بهصورت تخصصی کار کردهاند.
در ادامه نشست حجتالاسلاموالمسلمین پناهیان پیرامون معنویت و مقصود از آن مطالبی را طرح و اظهار داشتند معنویت به این معنا که ما صرفاً برای عالم خالقی قائل باشیم، باطنی قائل باشیم به نیروی ماورایی قائل و معترف باشیم، طبیعتاً در فضای معنویت اسلامی و دین اسلامی با ایمانی که اسلام توصیه میکند، ترجمه نمیشود. چرا؟ چون این معنویت همهجا هست. گرهای هم از کار بشر نگشوده است؛ جز اینکه گاهی تسکین آلام او بود.
وقتیکه در اسلام معنویت گفته میشود، منظور معاملهای است که انسان با خدا انجام میدهد. عمل صالحی که برای او انجام میدهد، قربانی که در راه او میدهد. اطاعتی که از او میکند که بسیاری از فرامین او هم از بستر جامعه و رابطه اجتماعی عبور میکند.
در ادامه ایشان اظهار داشتند که ما نمیتوانیم معنویت را از سیاست جدا کنیم. ما معنویت را در اطاعت میبینیم؛ نه صرفاً در اعتقاد. عمل صالح بعد از ایمان همیشه در روایات جزء ایمان جز لاینفک یا لازمه قطعی او برشمرده شده است، میشود یک رفتار متناسب با معنویت؛ پس معنویت غیر از آن حال و احساس معنوی و تسکیندهندگی روحی است، غیرازآن بخشی نگرشی یا آنچه در اندیشه و آگاهی انسان شکل میگیرد؛ حتی ممکن است به مرتبه یقین هم برسد.
حجتالاسلاموالمسلمین پناهیان در ادامه مطالب خود به مسئله هوی نفس پرداخته و اشاره داشتند که معنویت یعنی اینکه شما عمل خوبی را به خاطر خدا انجام بدهید، عمل بدی را به خاطر خدا ترک کنید، این کجا تحقق پیدا میکند؟ اصل تحقق آنجایی است که در اطاعت از فرمان خدا با هوای نفس خود مخالفت بکنیم؛ وگرنه خداوند اگر یک فرمانی داد که اتفاقاً خیلی هم خوب ما هم علاقهای داشتیم. هوای نفس ما هم در این جهت بود. این عمل، عمل معنوی محسوب نمیشود. موجب رشد معنویت ما نمیشود. ارزشمندترین اصل فرهنگی جامعه باید مبارزه با هوی باشد. قوانین تمدن و ساختارهای اجتماعی و ساختارهای حقوقی همه باید بر محور مبارزه با هوی باشد. مبارزه با هوی را تسریع کند.
ایشان در آخر به ویژگی تمدن غربی پرداخته و اشاره داشتند که نقطه مقابل تمدن و جامعهپردازی ما که رقبا و دشمنان ما انجام میدهند، چیست؟ زندگی فردی و در تمدن غرب، این نقطه مقابل، هویپرستی است. در جامعه غرب و افرادی که در آن جامعه تربیت شدهاند، انگار در تمدن غرب «افرایت من اتخذ هوی» را تئوریزه کردهاند؛ به همین دلیل، مثلاً درباره همجنسبازی میگویند؛ چون میخواهند... هرچه دوست دارند، قانوناً حق آنها است! درحالیکه اگر دقت کنند، به نتایج دیگری خواهند رسید. جامعهای که میگوید ارزش به این است که به هر چه دلم میخواهد برسم، دلم میخواهد از جنس هوای نفس، نه از جنس دلم میخواهدهای متعالی، گرایشهای عالی انسان.
در ادامه نشست حجتالاسلاموالمسلمین دکتر نجف لک زایی در پاسخ به سؤال اینکه ما چگونه میتوانیم انتظار را عمق ببخشیم اظهار داشتند که نظریه انتظاری که ما از امام خامنهای استنباط و استخراج کردیم، این است که ما وظیفه داریم در مقابل کسانی که میخواهند با نور خدا درگیر شوند و نور خدا را خاموش کنند، با آنها در بیفتیم. نگذاریم که آنها توفیق پیدا کنند. کمک کنیم به وظیفه خودمان عمل کنیم تا این «لیظهره علیالدین کله» اتفاق بیفتد؛ یعنی ظهور اتفاق بیفتد. این انتظار، این تکلیف را بر روی دوش ما میگذارد. ما میخواهیم که امت اسلامی با این تکلیف بیشتر آشنا شود و به این تکلیف راهبردی عمل کند.
در ادامه ایشان از راهکار تربیت بهعنوان نظریه نجات بشریت در دل نظریه انتظار نام برده و از سه نوع تربیت بر اساس فرمایشات رهبر معظم انقلاب نام بردند؛
یک سطح تربیت عقلی، تربیت اعتقادی، اینکه انسانها موحد به معنای تمام کلمه بشوند؛ مخصوصاً عرصه توحید افعالی، به اینجا برسند که «لامؤثر فی الوجود الا الله» که اگر اهل صبر و انتظار و صبر و تقوا بودند، نصرت الهی شامل حال آنها میشود. آشنایی با نبوت و امامت و ولایت و از این مهمتر باور جدی به بحث رهبری اسلامی و شکلگیری شبکه ولایت میان امام و امت، میان آحاد امت، بهگونهای که هیچ چیز نتواند بین اینها فاصله ایجاد کند و تحقق برائت از دشمنان و شناخت دشمنان.
سطح دوم تربیت راهبردی، برای تربیت انسان منتظر راهبردی، تربیت اخلاقی است؛ تربیت اخلاقی آراسته شدن به فضائل است، یعنی انسان با موانع کمال مبارزه کند؛ چه موانعی که درون ما انسانها است، یعنی هواهای نفسانی، چه موانعی که در بیرون وجود ما انسانها هست؛ یعنی نظامهای استبدادی، سلطهگری، استعماری. بزرگترین تربیت اخلاقی این است که ما مسلمانها را آشنا کنیم و خودمان هم عمل کنیم؛ به اینکه نظام سلطه نظامی است، ضد اخلاق و ضد فضیلت، نظام سلطه مانع به کمال رسیدن بشریت است.
سطح سوم از تربیت، تربیت فقهی قانونی و شرعی است. اینکه مسلمانها یاد بگیرند که طبق اسلام باید عمل کنند.
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر نجف لک زایی در آخر افزودند که این تربیت باعث میشود که محرکهای انگیزشی و معرفتی مؤمنان آنگونه که خدای متعال گفته شکل بگیرد. هم یزکیهم یعنی اصلاح انگیزهها تحقق پیدا کند و هم یعلمهم الکتاب و الحکمة یعنی اصلاح اندیشهها و افکار، در این صورت میتوانند «لیقوم الناس و بالقسط» شوند؛ برپادارنده عدالت و مبشر عدالت. در این صورت است که «لیظهره علیالدینکله» با ظهور خورشید عظمای ولایت تحقق پیدا میکند، پس یکی هم تربیت فقهی است.
در ادامه نشست دکتر اعتصامی بحث تاریخی پیرامون تصور روشنفکران از تشیع مطالبی را طرح و اظهار داشتند که. در میان روشنفکران این دو سه دهه اخیر در جهان اسلام و بهخصوص در دنیای عرب شخصیتهایی پیدا شدند که به تشیع نسبت دادند که گفتمان تشیع یک گفتمان باطنی و معنوی است و این گفتمان باطنی و معنوی مانع از این است که بتواند جامعه را شکل دهد و جامعهپذیر باشد و تمدن و مدنیت ایجاد کند.
ایشان در ادامه ضمن رد این نگرش، اشاره داشتند که این دیدگاه، یک دیدگاه بسیار اشتباه نسبت به اسلام است و با بیانصافی تمام بیان شده است؛ یعنی دین اسلام گرچه یک دین اجتماعی است و کاملاً دنبال برقراری عدالت اجتماعی در جهان است و همه جنبههای سیاسی و اجتماعی زندگی بشر را در برمیگیرد، درعینحال این جنبه باطنی و معنوی هم در داخل خود دارد.
این عزیزان، این بزرگواران روشنفکر، در جهان اسلام به دلیل اینکه نتوانستهاند میان ابعاد باطنی دین و ابعاد ظاهری دین جمع کنند، چه در موضوع هستیشناسی و چه در موضوع انسانشناسی و سپس تمدنسازی نتوانستهاند جمع کنند، فکر کردهاند که اگر جنبههای باطنی و معنوی دین را بگیرند. این تمدنسازی امکانپذیر است؛ به تعبیر دیگر در تفکر و اندیشه نوعی نزدیکی به تمدن غرب در حال شکلگیری است.
دکتر اعتصامی در ادامه به چالش تمدن غرب پرداخته و اظهار داشتند اگر ما به خود قرآن کریم و بعد به روایات و سیره معصومین صلوات الله علیهم نگاه بکنیم، میبینیم که این جنبههای معنوی و باطنی در دین بهشدت رسوخ دارد و جنبه امتیاز این دین است که به این جنبههای باطنی توجه کرده است؛ حتی اگر اشکالی بر تمدن جدید غرب میگیریم، به دلیل دور شدن از همین جنبه باطنی است؛ یعنی جنبههای تخریبی تمدن غرب مربوط میشود به همین جنبههایی که در شخصیت انسان و در جهانبینی تمدن جدید نادیده گرفته شده است.
ایشان در آخر به ویژگی تمدن مطلوب پرداخته و اظهار داشتند که اصولاً تمدن مطلوب و بدون عیب و متعالی بدون توجه به جنبه معنوی قابلدسترسی نیست؛ یعنی اینطور نیست که بتوان تمدن مطلوبی را بنا کرد؛ مثلاً با عدالت اجتماعی و نهضت اجتماعی صرفاً به نتیجه مطلوبی رسد. نه. تمدن مطلوب آن است که بتواند جنبه معنوی انسان و جهان را مورد توجه قرار دهد و آن وقت میتوان گفت که تمدن اسلامی شکلگرفته، به همین جهت ما انشاءالله امیدوار هستیم که در ادامه این مسیری که پیش میرویم، اولاً به جنبه تقویت معنوی گفتمان اسلامی کمک کنیم و ثانیاً بتوانیم در جهان اسلام نیز این موضوع را رشد بدهیم.