- ب ب +

نشست یازدهم - مقایسه انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب‌های بزرگ جهان

یازدهمین نشست تخصصی با موضوع مقایسه انقلاب اسلامی ایران با سایر انقلاب‌های بزرگ جهان و به همت معاونت پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای) در تاریخ هجدهم بهمن ۱۳۹۹ برگزار شد. این نشست با دبیری دکتر محمد اسحاقی (معاون پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی) و با حضور دکتر منوچهر محمدی (استاد تمام دانشگاه تهران) با محوریت بحث حفظ آرمان‌ها و دستاوردهای انقلاب اسلامی، دکتر ابوالحسن فیاض (استاد گروه تاریخ دانشگاه اصفهان) با محوریت بحث چشم‌انداز معرفتی تاریخی انقلاب اسلامی ایران، دکتر شکراله خاکرند (استاد تاریخ دانشگاه شیراز) با محوریت بحث ویژگی‌ها اجتماعی انقلاب اسلامی، دکتر خواجه سروی (استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی) با محوریت بحث پیشرفت‌های انقلاب اسلامی در عرصه‌های فرهنگی و علمی، دکتر داریوش غلامی (استاد تاریخ دانشگاه یاسوج) با محوریت بحث راه پیشروی انقلاب اسلامی ایران در آینده تاریخی و جناب آقای محمدباقر بابا هادی (پژوهشگر و نویسنده) با محوریت بحث مؤلفه‌های ماندگاری انقلاب اسلامی در مقایسه با انقلاب‌های بزرگ جهان، برگزار شد.
 در ابتدای نشست دکتر محمد اسحاقی پیرامون ضرورت مقایسه انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های بزرگ جهان مباحثی را طرح و اشاره داشتند که در طول چند سده اخیر، حرکت‌ها و تغییرات اجتماعی و در یک گستره وسیع‌تر یک انقلاب در صحنه جهان در شرق و غرب عالم اتفاق افتاده است. در چهل و دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران با ویژگی یک انقلاب همه‌جانبه و با محوریت اسلام که دارای اصول، مبانی، ارزش‌ها و اهداف و حتی روش و غایتی است که برای همه ملت‌ها، خیر و صلاح می‌خواهد. این انقلاب در مقایسه با انقلاب‌های دیگری که در شرق و غرب عالم، رسالت‌هایی برای خودش قائل است. انقلاب ریشه‌هایی دارد و عواملی برای شروع و پایداری آن لازم است. مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب‌های دیگر، به‌ویژه از منظر آرمان‌ها، اهداف و رسالتی که نخبگان و صاحب‌نظران آن در مورد نحوه این حرکت، حفظ آرمان‌ها و ارزش‌ها و حراست از آن دارند، یک امر ضروری است.

ایشان همچنین به گزاره‌های اصلی این مقایسه بر اساس بیانیه گام دوم پرداخته و اشاره داشتند که در هر مقایسه‌ای وجوه افتراق و اشتراک بین انقلاب‌ها مورد بررسی قرار می‌گیرند. رهبر معظم انقلاب نیز در بیانیه گام دوم به نحوی گزاره‌های اصلی این مقایسه را برای بازخوانی و تبیین تجربه گزاره‌های تاریخی و سیاسی، بیان کردند. ایشان در یک فرازی فرمودند: «از میان همه‌ی ملت‌های زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت می‌گمارد؛ و در میان ملّت‌هایی که به‌ پاخاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومت‌ها، آرمان‌های انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده و از اصالت شعارهایش صیانت کرده است». همچنین باید توجه داشت، انقلاب اسلامی ایران که در مرز 42 سالگی قرار دارد با انقلاب‌های بزرگ دنیا مثل انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه در وضعیت فعلی مقایسه نمی‌شود. درواقع تلاش می‌شود که در یک محدوده زمانی حداقل ۴۰ سال و در صورت وجود اسناد و مدارک این مقایسه انجام شود.

در ادامه دکتر محمدی مقایسه‌ای را بین انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌ها داشته و اشاره کردند در انقلاب‌های دیگر بلااستثنا بعد از پیروزی، آن نظام سیاسی‌ای که آن‌ها تعریف کردند، جایگزین انقلاب شد و آن نظامی را هم که ایجاد کردند، ساخته و پرداخته دست بشر بود. در انقلاب اسلامی این امر رخ نداد. مرحوم بازرگان در روزهای اول انقلاب این مطلب را بیان کرد که «خیلی ممنون از مردم که انقلاب کردند و روحانیت که این انقلاب را رهبری کردند؛ حالا مردم به خانه بروند و روحانیت به مسجد و دموکرات‌ها حکومت کنند». امام خمینی (ره) ظرف 24 ساعت در تلویزیون گفتند که «مردم و روحانیت باید در صحنه باشند و اگر صحنه را ترک کنید همان بلایی سر انقلاب می‌آید که سر مشروطه آمد».

ایشان در ادامه تأکید داشتند که وضعیت انقلاب اسلامی با انقلاب‌های دیگر فرق می‌کند؛ یعنی انقلاب در جامعه ایران بر پایه سه رکن رهبری، مردم و ایدئولوژی شکل گرفت و حفظ شد. تا به امروز و با گذشت چهار نسل، هم انقلاب و هم نظام حفظ شدند. نظام و انقلاب هرکدام کار خودشان را انجام دادند. انقلاب از مرزهای کشور گذشته است و فراگیر شد. نظام در داخل مرزهای کشور بود. از آنجایی که نظام بر اساس ارزش‌هایی دینی و اسلامی شکل گرفته است، نمی‌توانست تغییر کند. چراکه ساخته و پرداخته دست بشر نبود، بلکه الهی بوده است. به همین دلیل ارزش‌های انقلاب تمام و کمال حفظ شدند.

دکتر محمدی در ادامه به کنار گذاشتند معیارهای ایدئولوژی در دیگر انقلاب‌ها پرداخته و اشاره داشتند در انقلاب‌های دیگر همچون فرانسه و روسیه مشاهده می‌شود که بعد از پیروزی انقلاب، معیارهای ایدئولوژی کنار گذاشته شدند. انقلاب فرانسه مبتنی بر شعار برابری، برادری و آزادی بود ولی به‌تدریج درگیری‌هایی میان آن‌ها رخ داد و قانون اساسی‌های متعددی نوشته شد، به‌طوری‌که هر سال یک قانون اساسی تدوین می‌کردند. نهایتاً انقلاب فرانسه به دیکتاتوری ناپلئونی منجر شد و این دیکتاتوری به مدت ۳۰ سال توسط ناپلئون اول تا سوم تداوم یافت.

این عضو هیئت‌علمی در آخر به ویژگی انقلاب اسلامی پرداخته و افزودند بعد از ۴۲ سال دستاوردهای خرد و کلان انقلاب اسلامی در جهت ارتقا و حفظ بوده است. در سطح ملی کشور دو دستاورد مهم داشته است که در شعارهای مردم هم بود. این دستاوردهای شامل ۱. استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی و ۲. نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی است. این شعارها که به نظر می‌رسد برنامه انقلاب بود تا به امروز حفظ شد. یک نظام دینی بعد از ۳۰۰ سال در ایران به نام جمهوری اسلامی به وجود آمد که مأمور اجرای همین برنامه‌ها و شعارها شد. امروز مستقل‌ترین کشور در دنیاست که هیچ قدرت خارجی نمی‌تواند در آن نفوذ کند. حتی اروپایی‌هایی که ادعای استقلال می‌کنند، اما بدون اجازه امریکا نمی‌توانند هیچ اقدامی انجام دهند و آب هم نمی‌خورند. ایران در زمان شاه از لحاظ سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی تحت سلطه بود. بین وابسته بودن و تحت سلطه بودن تفاوت وجود دارد؛ یعنی همه چیز شاه، توسط آمریکا و انگلیس اداره می‌شد.

اما امروزه جمهوری اسلامی ایران استقلال کامل دارد. چنانچه حضرت امام فرمودند که امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند و علیرغم توطئه‌هایی که در طول این چهل سال علیه جمهوری اسلامی انجام دادند، این کشور توانست استقلال خودش را حفظ کند و قدرت‌های بزرگ را شکست بدهد.

در ادامه نشست دکتر فیاض ابتدا به تمایز انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌ها پرداخته و اظهار داشتند آنچه انقلاب اسلامی را از سایر انقلاب‌ها متمایز می‌کند نگاه آن نسبت به مسئله واقع‌گرایی است. انقلاب اسلامی نسبت به انقلاب‌های دیگر، مدل بهتری از واقعیت و واقع‌گرای را عرضه کرده است. موفقیت، استمرار و دستاوردهای آن مبتنی بر واقع‌گرایی است.

ایشان افزودند یکی از تمایزات انقلاب اسلامی با سایر انقلاب‌های مطرح جهان، تلاش موفقیت‌آمیز برای گرفتار نشدن در دوگانه‌ای، تحت عنوان دوگانه آرمان-واقعیت است. در طول بیش از چهل سال تاریخ انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی موفق شد که از این دوگانه انگاری به سلامت بیرون بیاید. رهبری معظم انقلاب در بیانیه گام دوم اشاره کردند که «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده است».

این عضو هیئت‌علمی در ادامه به موضوع معرفت تاریخی پرداخته و اشاره داشتند معرفت تاریخی می‌گوید که دلیل این تمایز بین انقلاب اسلامی و دیگر انقلاب‌ها در بنیادین‌ترین سطح به نحوه­ی تلقی هر یک از این انقلاب‌ها به مسئله واقع‌گرایی برمی‌گردد. معرفت تاریخی که دغدغه بنده در چند سال اخیر بوده است و از این منظر به انقلاب اسلامی نگاه می‌کنم، یک گونه‌ای از شناخت است که در آن مسئله تاریخ جایگاه محوری دارد. بدین معنا که تاریخ به‌عنوان یک منبع اساسی شناخت در مورد بشر مورد توجه جدی قرار می‌گیرد. معرفت تاریخی همراه با سه گونه معرفتی دیگر شامل معرفت دینی، فلسفی و تجربی، چهار گونه اصلی شناخت برای انسان را تشکیل می‌دهند. با این نکته که معرفت‌های تجربی، فلسفی و حتی تاریخی می‌توانند وامداری خود از معرفت دینی را انکار کنند؛ اما در عمل نمی‌توانند به این انکار پایبند بمانند؛ یعنی عملاً همه این‌ها به نوعی در بستر معرفت دینی در هر جامعه‌ای شکل می‌گیرند و بالندگی پیدا می‌کنند.

معرفت تاریخی اولاً، علم تاریخ متداول در مجامع دانشگاهی نیست که عمدتاً به رویکردهای پراکنده و جزئی می‌پردازند. نکته مهم این است که معرفت تاریخی به دنبال پاسخ‌های جزئی به وقایع پراکنده، همچون کاری که مورخان حرفه‌ای انجام می‌دهند و البته جای خودش ضروری و قابل احترام است، نیست. بلکه از معرفت تاریخی انتظار می‌رود در پاسخگویی به سؤالات بنیادین فکر بشر مشارکت جدی و فعال داشته باشد. سؤالاتی مانند اینکه انسان چیست؟ معنای تاریخ او چیست؟ انسان چه‌کاری را باید انجام دهد؟ و غایت زندگی او چیست؟ ثانیاً معرفت تاریخی، فلسفه تاریخ سکولار نیست. یک تمایز بسیاری مهمی دارد. فلسفه تاریخ متعارفی که در مجامع دانشگاهی به آن پرداخته می‌شوند و من آن را فلسفه تاریخی سکولار نام‌گذاری می‌کنم، این فلسفه خودش را ذیل معرفت فلسفی و عقل خود بنیاد منقطع از وحی تعریف می‌کند. ولیکن معرفت تاریخی از دادوستد خلاقانه با معرفت دینی بهره‌مند است و بلکه از آن استقبال می‌کند. به‌عبارت‌دیگر معرفت تاریخی از حیث معنایابی ریشه در معرفت دینی دارد و از حیث مصداق یابی چشمانی گشوده به تجربیات تاریخی بشر دارد.

دکتر فیاض در ادامه اشاره داشتند که معرفت تاریخی هم از معرفت دینی نیرو می‌گیرد و هم به معرفت دینی برای اعمال قدرت توانمندی می‌بخشد. در معرفت تاریخی، گذشته، حال و آینده نه به‌مثابه امکان‌های متفرق، مجزا و بی‌ارتباط با یکدیگر همان‌گونه که در تاریخ‌نویس‌های متعارف معمول است، بلکه به‌مثابه یک‌روند دارای وحدت درونی و برخورداری از پایه واحد در نظر گرفته می‌شود. به‌عبارت‌دیگر در معرفت تاریخی، نگاه توحیدی یا نگاه وحدت‌آفرین به زندگی، هستی و تاریخ بشر یک اصل است. از اینجاست که معرفت تاریخی در ارتباط با معرفت دینی هم قرار می‌گیرد. معرفت تاریخی اصرار دارد که به تجربه تاریخی بشر عنایت ویژه‌ای داشته باشد. برخلاف معارف فلسفی و دینی محض که رویکردهای ذات گرایانه و انتزاعی دارند، معرفت تاریخی سعی دارد به تجربیات ملموس بشر هم عنایت کند و آن‌ها را در قالب یک نکاه فراگیرتر مورد توجه قرار دهد و از آن‌ها الهام بگیرد و نظام سازی کند.

در ادامه نشست دکتر خاکرند به رویکرد رهبر معظم انقلاب در برخورد با مسائل پرداختند و اشاره داشتند رویکرد مقام معظم رهبری در مورد مسائل دو وجه دارد و ما اگر بر اساس همین الگو و مدل، مسائل را بررسی کنیم، آن امری که مطلوب مقام معظم رهبری و درست قضیه است، محقق می‌شود. این دو وجه به این شرح است که از یک سو باید نسبت به داشته‌های موجود از باب وأمّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فحَدِّثْ تأکید شود؛ از طرف دیگر مقام معظم رهبری نگاه به آرمان‌ها دارند و تأکید می‌کنند که فاصله از وضع موجود که محصول تلاش جهادگران است با وضع ارمانی که مطلوب همه ماست، باید طی شود و این نگاه به آینده باید یک نگاه امیدوارانه باشد.

این عضو هیئت‌علمی در ادامه به یکی از تمایزات انقلاب اسلامی با دیگر انقلاب‌های جهان پرداختند و اشاره داشتند که همه انقلاب‌های جهان با شاخص خشونت همراه بودند. این خشونت، کشتار و در موارد بسیاری زیادی زیر پا گذاشتن حقوق و کرامت انسانی در انقلاب‌های مختلف وجود دارد و ریشه آن در انسانی شناسی خاصی است که در این انقلاب‌ها بوده است. مبنای این انسان‌شناسی نیز مبتنی بر این جمله هابز که «انسان گرگ انسان است» می‌باشد. به همین خاطر کشتارها، حرمت‌شکنی‌ها و فروپاشی نظام خانواده، شبیه آنچه در کامبوج و در بسیاری از انقلاب‌ها اتفاق افتاد، وجود دارد.

اما انقلاب اسلامی به‌واسطه انسان‌شناسی خاصی که دارد و در اندیشه دینی و نگاه حضرت امام و مقام معظم رهبری وجود دارد، انسان را با نام خلیفه‌الله می‌شناسد. کرامت انسانی به‌عنوان اصلی‌ترین رویکرد در دعوت رسول گرامی اسلام و ائمه اطهار دیده شده و مردم عیال الله هستند.

ایشان در ادامه به نگاه خاص به انسان در دوره انقلاب پرداختند و افزودند نگاه خاص به انسان در دوره انقلاب، دفاع مقدس و در نگاه حضرت امام به جریان‌های سیاسی وجود دارد؛ اما انقلاب‌های مارکسیستی مثل انقلاب روسیه یا چین، صداهای مختلف را سرکوب کرده و یک فضای تک‌حزبی حاکم می‌کنند. این در حالی است که حضرت امام (ره) حتی در داخل روحانیت که تفاوت دیدگاه را می‌بینند، فضا می‌دهند که یک نوع رقابت منطقی و معقول در خانواده انقلاب شکل بگیرد.

این عضو هیئت‌علمی در ادامه به ریشه نگاه خاص به انسان پرداخته و اشاره داشتند ریشه این رویکرد آن است که نظام انقلاب اسلامی یک نظام ولایی است. کلیدواژه حاکمیت در فرهنگ دینی و اسلامی از رسول‌الله و انبیا، بحث ولایت است. ولایت واژه‌ای است که هم معنی محبت و هم معنی سرپرستی می‌دهد و به نظر می‌رسد که ترجمه درست آن سرپرستی متکی به محبت است. این فضای سرپرستی مبتنی بر محبت را می‌توان در نظام خانواده به‌عنوان دیرپاترین نهاد اجتماعی در تاریخ بشر مشاهده کرد که عمدتاً در رفتار پدرانه و مادرانه، خودش را نشان می‌دهد.

در ادامه نشست دکتر خواجه سروی به مقایسه انقلاب اسلامی و دوران قبل انقلاب پرداختند و اشاره داشتند انقلاب اسلامی ایران، در مورد حوزه علمی، تحقیقاتی و فناوری یا آموزش عالی که از رژیم سابق به آن ارث رسیده است، عمدتاً از نظر تعداد دانشجو، آمار دقیقی وجود ندارد، اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که قبل از انقلاب بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار دانشجو در دانشگاه‌ها و دانش‌سراها و جاهایی که رنگ و بوی دانشگاهی داشتند، (مشغول به تحصیل بودند). تعداد مؤسسات آموزش عالی فعلی کشور نزدیک به ۴۵ دانشگاه مادر است که در مراکز استان‌ها مستقر هستند. این تعداد در مراکز استان‌ها بین ۱-۳ دانشگاه مادر متغیر است؛ اما در آن زمان تعداد این مؤسسات حدود ۲۰ مورد و حتی کمتر بود.

عمدتاً در دانشگاه‌های آن زمان، سطح تحصیلی تا مقطع لیسانس بوده و البته برخی از رشته‌ها در قبل از انقلاب فوق‌لیسانس هم داشتند. عمده تخصص موردنیاز کشور در حوزه پزشکی است و تا اوایل سال ۶۰-۶۳، علوم پزشکی و دانشگاه‌های دولتی کنونی در کنار هم بودند. معمولاً در حوزه پزشکی، پزشک عمومی، دکترای حرفه‌ای که فوق‌لیسانس گرفتند، نبودند.

در ادامه ایشان به رشد علمی در دوران دفاع مقدس پرداخته و اشاره داشتند تقریباً از دهه ۶۰ آموزش عالی و حوزه فناوری و تحقیقاتی به دلیل اقتضائاتی که کشور داشته است و به خاطر تحریم‌ها و فشارهایی که به جمهوری اسلامی ایران وارد شده است، بخش‌هایی از آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران بر اساس شعار «ما می‌توانیم» انقلاب اسلامی و حضرت امام، مسیری را طی کرده است که به سمت تأمین نیازهای کشور حرکت کرد. به‌عنوان نمونه، در زمان دفاع مقدس و به دلیلی که به حوزه پزشکی نیاز زیادی وجود داشته است، علوم پزشکی را از وزارت علوم جدا کردند و ایده هم این بوده است که یک کار تخصصی صورت گیرد. اتفاقاتی که در حوزه پزشکی در حال حاضر مشاهده می‌شود بخش اعظم آن مربوط به این ایده و راهی است که طی شده است. دفاع مقدس و بخش‌های درمانی مجروحان جنگی به این موفقیت کمک زیادی کرده است.

این عضو هیئت‌علمی در آخر به دستاوردهای علمی کنونی انقلاب اسلامی در حوزه علمی پرداخته و افزودند جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر حدود ۱۰۰ هزار استاد در کشور دارد. تعداد دانشجویان ایران هم با توجه به نوسان جمعیت و پذیرش داوطلبان، بین ۴.۵-۵ میلیون نفر است. همچنین به حوزه‌های موردنیاز کشور ازجمله حوزه دفاع و دیگر حوزه‌ها توجه شد و پیشرفت‌های بسیار خوبی هم حاصل شد. در اینجا، هم سطح دانشگاهی بالا رفت و هم اینکه نیازهای کشور تأمین شدند. بعد از انقلاب، تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه جامع علمی و کاربردی و دانشگاه‌های خاصی که مرتبط با تراز انقلاب اسلامی است همچون دانشگاه امام صادق (ع) و رسوخ رویه‌های آموزش عالی در سازمان حوزه‌های علمیه، این‌ها عمدتاً در دولت‌های نهم و دهم و بحث کمیسیون علمی نشریات حوزه، اتفاق افتاده است. همچنین گرایش آموزش عالی ایران به کادرسازی برای انقلاب اسلامی در کشورهای دیگر را می‌توان در نمونه جامعه المصطفی و بخش‌های دیگر مشاهده کرد. این اقدامات اصلاً با اقدامات قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست.

در ادامه نشست جناب آقای باباهادی به ویژگی استمرار انقلاب اسلامی پرداخته و اشاره داشتند حضرت ‌آقا در مورد انقلاب‌ها، قائل به انحراف و شکست انقلاب‌های بزرگ دنیا هستند و نظریه خاص خودشان را در حوزه ماندگاری انقلاب اسلامی دارند. نظریه‌های انقلاب‌ها بیشتر بحث چرایی و چگونگی شکل‌گیری انقلاب‌ها را مطرح می‌کنند و کمتر در مورد تداوم یا استمرار انقلاب توجه دارند، چراکه اصلاً تداومی وجود نداشت و تنها این انقلاب اسلام بود که تداوم داشته است.

ایشان در ادامه به تمایز انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی پرداختند و اشاره داشتند که انقلاب اسلامی یک حوزه کلان‌تری از جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی به‌عنوان یک واحد سیاسی در یک جغرافیای سیاسی قرار می‌گیرد، اما انقلاب اسلامی نیز حوزه کلان‌تری را در بر می‌گیرد. حضرت آقا در رابطه با بحث مقایسه انقلاب‌ها خیلی تأکید دارند. ایشان فرمودند که این کار، یک کار شیرین علمی است و خوب است کسانی مقایسه انقلاب‌ها را انجام دهند. همچنین در مورد ماندگاری می‌فرمایند که به‌عنوان یک هدف باید در نظر بگیریم و این عناصر ماندگاری را شناسایی و تأمین کنیم.

این نویسنده و پژوهشگر انقلاب اسلامی در ادامه اشاره داشتند که حضرت آقا در مورد انقلاب فرانسه می‌فرمایند که انقلاب کاملاً مردمی و با رهبران کاملاً مردمی و به دنبال یک حکومت مردم‌سالار بوده است. شعار این انقلاب آزادی، برابری و برادری می‌باشد؛ اما این انقلاب به دلایل متعددی در ۱۰-۱۲ سال بیشتر دوام نیاورد و رهبران این انقلاب اعدام شدند. ناپلئون بازمی‌گردد و وضعیت دیکتاتوری در فرانسه حاکم می‌شود. فرانسه بعد از حدود ۷۰ سال به جمهوری اول می‌رسد و سلطنت به نوعی خاتمه پیدا می‌کند؛ اما به قول حضرت‌ آقا نسب به آرمان‌های اولیه انقلاب پایبندی وجود ندارد.

انقلاب روسیه هم شبیه انقلاب فرانسه است و حضرت آقا می‌فرمایند که این انقلاب معروف به انقلاب نان است. انقلاب روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ و با رهبری حزب کمونیستی که دارای ایدئولوژی خاصی هم بود، اتفاق افتاد. به قول حضرت‌ آقا، به دلیل نبود قرص نان، یک جریان و شورشی در روسیه اتفاق می‌افتد و این حزب روی این جریان موج‌سواری می‌کند و با شعارهای مردمی و برابری به معنای مساوات به قدرت می‌رسد؛ اما بعد از چند سال با ورود استالین به قدرت این جریان کمونیستی نسبت به شعارهای گذشته خود روی برمی‌گرداند و خشونت بسیار بالا در کشور شکل گرفت. رفته‌رفته این انقلاب با فراموش کردن ایدئولوژی و آرمان‌های خود به سمت سرمایه‌داری پیش می‌رود و درنهایت شوروی در سال ۱۹۹۱ فروپاشید.

در انقلاب اسلامی ایران، رهبری دینی، حضور گسترده اقشار مردم و شعارهای مردمی برآمده از دین وجود داشته است. این انقلاب تداوم پیدا کرد. تداومی که در حفظ شعار و اهداف، مردم‌سالاری و مطالبه گری شعارهای انقلاب در نسل سوم و چهارم مشاهده می‌شود. تعدادی از انقلاب‌ها نسل سوم خودشان را ندیدند. چنانچه حضرت آقا می‌فرمایند انقلاب فرانسه و روسیه نسل دوم خودشان را هم ندیدند؛ اما در انقلاب اسلامی ایران مشاهده می‌شود که شعارهای انقلاب توسط نسل سوم و چهارم مطالبه گری می‌شود که به دنبال پیشرفت و با خشونت بسیار پایین هستند.

در آخر آقای باباهادی به مؤلفه‌های اصلی انقلاب اسلامی پرداخته و اشاره می‌کنند پنج مؤلفه اسلام، رهبری، مردم، کارآمدی و جامعیت، پنج مؤلفه اصلی ماندگاری انقلاب اسلامی ایران در اندیشه حضرت آقا هستند.

در ادامه نشست دکتر غلامی بحث تاریخی نظام غرب را ارائه و اظهار داشتند که نظام سرمایه‌داری همانند کُره است که مرکز آن کشورهای مرکز یا متروپل قرار دارند و انباشت سرمایه در کشورهای اصلی این نظام سرمایه‌داری اتفاق می‌افتد و آن‌ها تولید کالاهای سرمایه‌بر را در اختیار دارند. در لایه بیرونی آن، کشورهای پیرامونی قرار دارند که به کشورهای حاشیه‌ای معروف هستند. کشورهای حاشیه‌ای وظیفه آن‌ها تأمین مواد اولیه و خام موردنیاز صنایع کشورهای مرکز و همچنین تأمین بازار مصرف برای محصولات کشورهای مرکز است.

ایشان در ادامه الزامات رسیدن به تمدن اسلامی را طرح و اشاره داشتند برای رسیدن به هدف انقلاب که ساختن تمدن نوین اسلامی است، باید یکسری الزاماتی وجود داشته باشد. وقتی صحبت از تمدن نوین می‌شود، ساختار با ویژگی‌ها خاصی مد نظر است. وقتی گفته می‌شود تمدن نوین اسلامی، یعنی خروج از پیرامونی، وابستگی و خروج از تسلط بیگانگان باید صورت پذیرد. برای تحقق تمدن نوین اسلامی به یکسری الزاماتی نیاز است و این الزامات را مقام معظم رهبری ذکر کردند. با انجام این الزامات، ایران می‌تواند به هژمون و به یک قدرت در مقابل قدرت جهان سرمایه‌داری تبدیل شود. لذا ایران اسلامی می‌تواند ویژگی‌ها خود در حوزه‌های اقتصادی، صنعت، کشاورزی، فرهنگی و اجتماعی را به دنیای امروز معرفی کند.

این عضو هیئت‌علمی در ادامه به موضوع علم و پژوهش پرداخته و افزودند مقام معظم رهبری توصیه می‌کنند که علم و پژوهش باید مورد توجه قرار گیرد. به‌طوری‌که حضرت‌ آقا فرمودند دانش آشکارترین وسیله عزت و قدرت یک کشور است. استیلای غرب هم به خاطر استیلا دانش آن می‌باشد. جمهوری اسلامی از زمانی که متولد شد، دستاوردهای خوبی داشته است. یازده برابر شدن شتاب رشد علمی ایران و رتبه شانزدهم در دویست کشور کم دستاوردی نیست. ولی برای رسیدن به تمدن اسلامی و هژمون شدن کافی نیست. لذا باید در نظام آموزشی کشور تحول خاصی ایجاد شود و این تحول باید از ابتدایی شروع شود. به‌روز بودن محتوا باید مورد توجه قرار گیرد. سرمایه‌گذاری در آموزش‌وپرورش و دانشگاه‌ها نه‌تنها هزینه نیست، بلکه سرمایه است.

همچنین ایشان بر سرمایه نیروی انسانی برای تحول کشور از منظر رهبر معظم انقلاب پرداخته و افزودند سرمایه‌گذاری در این بخش به معنای توسعه و قدرت است. پیوند دانشگاه با بخش صنعت، اقتصاد، کشاورزی و خدمات؛ تألیفات دانشگاهی بر اساس نیازمندی‌های جامعه؛ ایجاد فرصت‌های شغلی برای رشته‌های دانشگاهی؛ تأکید بر پژوهش‌های کاربری و پوشش دادن نیازهای جامعه در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ازجمله موضوعاتی است که باید مورد توجه قرار گیرند.

دکتر غلامی در آخر به توجه بر معنویت تأکید داشته و اشاره کردند یکی دیگر از موضوعاتی که باید در تمدن نوین اسلامی مورد توجه قرار گیرد، بحث معنویت و اخلاق است. بدین معنی که باید ارزش‌های معنوی همچون اخلاص، ایثار، ایمان و توکل و همچنین خلقیات نیکو مانند خیرخواهی، تواضع و راست‌گویی در کشور برجسته شوند. حضرت امام و حضرت ‌آقا نماد این نیکویی‌ها هستند. لذا تصمیم ‌سازان تمدن اسلامی باید پیرو سنت حضرت‌ امام و حضرت ‌آقا باشند، چراکه گفته می‌شود «النّاس علی دین ملوكهم». در آینده نمی‌توان با تصمیم‌ سازانی مواجه شد که با معنویت و اخلاق فاصله داشته باشند.