نشست چهارم - رسالت جامعه زنان در گام دوم انقلاب اسلامی
چهارمین نشست، از سلسله نشستهای دهه فجر، با موضوع رسالت جامعه زنان در گام دوم انقلاب اسلامی و به همت معاونت پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای) در تاریخ پانزدهم بهمن ۱۳۹۹ برگزار شد.
این نشست با دبیری دکتر محمد اسحاقی (معاون پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی-فرهنگی انقلاب اسلامی) و با حضور خانم دکتر قوی (عضو هیئت¬علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی) با محوریت گزارشی از پیشرفت¬ها و جایگاه زنان در پس از انقلاب اسلامی، خانم دکتر علاسوند (عضو هیئت¬علمی پژوهشکده-ی زن و خانواده) با محوریت بحث تجربه زیستی زنان مسلمان انقلابی در دوران انقلاب و خانم دکتر خسروی (عضو هیئت-علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی) با محوریت بحث جایگاه زنان در گام دوم انقلاب با تأکید بر علم و فناوری برگزار شد.در ابتدای نشست خانم دکتر قوی به نگاه منطقی و واقعی به زن پرداختند و اشاره داشتند که نظام جمهوری اسلامی ایران در زمانه و در عصر جدیدی و در بین گفتمانهای مختلف متولد میشود که نگاه به زن شاید بتوان بگوییم که یک نگاه متحجرانه هست که او در یک محدوده به اسم خانه میخواهد محدود کند و از طرفی نگاه مدرن را داریم.
ایشان ضمن اشاره خطوط قانون اساسی، افزودند ما همه میدانیم که نظام و سیستم ما بر اساس یک سازمان مدیریتی هرمی شکل است که در رأس هرم مقام ولایت قرار دارند و بر اساس اصل ۵ قانون اساسی، آنچه که نظام قوامش به لحاظ اندیشهای هست و ازلحاظ قوانین هم اصل 4 را داریم که حاکم بر تمام اصول در این نظام هست. در حوزه زنان هم تمام قوانین فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی همه مبتنی بر اسلام باید باشد. این دو تا نگاه مهم در این گفتمان است.
این عضو هیئتعلمی در ادامه به تغییر سیاستگذاری کلان کشور در حوزه زنان پس از انقلاب پرداختند و اشاره داشتند که ما در نظام جمهوری اسلامی بعد از انقلاب اسلامی، میتوانیم ادعا کنیم به لحاظ مبانی علمی پذیرفته شده، در نظام جمهوری اسلامی و در حوزه زنان، با توجه به تغییر در سیاستگذاری کلانِ نظام و بهتبع آن خرده نظامِ زن در اسلام یا خرده نظام زن و خانواده در اسلام، سیاستها بهطورکلی تغییر کرده است و با تغییر سیاستها و سیاستگذاریها، زنان توانستند مبتنی بر ارزشهای الهی مشارکتهایی را در عرصههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و همهی ظرفیتهایی که در نظام داریم را، داشته باشند.
ایشان همچنین برخی از ظرفیتهای نظام را در حوزه زنان برشمردند و افزودند یکی از ظرفیتها نگاه به زن در قانون اساسی است؛ ما در قانون اساسی که قبل از انقلاب بود، اگر ردپایی هم از زن میبینیم، اما در عمل ارزشگذاری به زن را نداریم؛ اما پس بعد از آن انقلاب توجه ویژه به مسئله زن شد از جمله اصل ۲۱ که میگوید دولت موظف است حقوق زنها را در تمامی جهات منتهی با توجه به مضامین و موازین اسلامی رعایت کنید تا هدف در آن سیاستگذاری، شخصیت زن احیا شود و حقوق مادی و معنوی او زمینهسازی بشود.
همچنین ایشان در آخر به نقش زنان از نگاه رهبر معظم انقلاب پرداخته و اشاره داشتند که رهبری حضور زنان در همه عرصهها را مباح میدانند، بلکه ضروری میدانند، منتها دو شرط دارند، منوط به اینکه زن عفیفانه وارد فعالیتهای اجتماعی شود یعنی عفت و حیا و حجاب را رعایت کند و دیگری اولویت خانواده است. با این نگاه من الآن عرض میکنم خدمتتان که در ساختارها و نهادها چه تغییراتی حاصل شد. در قانون اساسی قبلی ما فقط در اصل دو و متمم آن اشارهی غیرمستقیم شده ولی بااینحال ما بعد از آن انقلاب تأکید را برای حضور زنان در قانون اساسی در مقدمه آن داریم، در اصل 10 و اصل 20 داریم در اصل ۲۱ و در همهی بندها آنجایی که ملت و مردم و آحاد هستند زن را شامل میشود.
در ادامه نشست، خانم دکتر علاسوند، ابتدا به شواهد تاریخی مبنی بر بستر مکتب تشیع برای پیشرفت زنان پرداخته و اشاره داشتند که مطالعات ما نشان میدهد که در تمام تاریخ تشییع، اصولاً مکتب تشیع برای زنان منبع خیزش و حرکت و پیشرفت بوده؛ این بحث شعاری نیست، حرف کاملاً مستندی است و من ارجاع میدهم به منابع متعددی که از اما یکی از منابع اخیری که در این زمینه نوشتهشده؛ یک مجموعه دو جلدی هست از نقش زنان شیعه در پیشبرد علوم اسلامی که دقیقاً نشان میدهد که این حرکت با وجود تمام فشارهایی که جریان تشیع در طول تاریخ خودش متحمل شده بسیار طوفانی جلو آمده ولی طبیعتاً چون زن است و مستوری، این واقعیتها خیلی خوب برملا نشده فاش نشده و آشکارسازی نشده و اتفاقاً یکی از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی به نظرم بنا بود این باشد و بوده در حد قابل توجهی که این نقش برجسته را درواقع ضمن اینکه شکوفاتر میکند نشان دهد. این مانیتور کردن این نقش به نظر من خیلی مهم است و مانع از قرائتهای سلیقهای از اسلام و مقام و نسبتش به زن و مسئله زن خواهد بود.
این عضو هیئتعلمی در ادامه به توجه انقلاب اسلامی به نیروی انسانی پرداخته و اشاره داشته و افزودند یکی از آن اتفاقات این بود که انقلاب اسلامی، نیروی انسانی برایش مهم بود، قبل از اینکه نهادها و ساختارهای برایش مهم باشد. البته میدانم این خاصیت انقلاب است و هر انقلابی بعد از یک مدت شروع میکند به نهادسازی و ساختارسازی ولی هر انقلابی که درگیر شود، بماند و درجا بزند در نهادسازی و ساختارسازی و از منابع آن اصلی یعنی نیروی انسان غافل شود آن وقت طبیعتاً نمیتواند به اهداف برین خودش که آنها را شروع کرده برسد و پایبند باشد.
ایشان در آخر به نظام معنایی که انقلاب اسلامی به همراه خود آورد اشاره داشتند و افزودند که یک نظام معنایی وجود دارد، یک فضایی وجود دارد که این مفاهیم در آن فضا معنا میشوند. انقلاب اسلامی وقتی حجاب را برای من معنا کرده بهعنوان یک نوجوان، آن را میپذیرم، با آن هم احساس شرف کردم، هم احساس عزت کردم، هم احساس امنیت در فضای اجتماعی کردم، هم احساس کردم این حجاب کلی معنا پشت آن هست، مثلاً عفت، وقار، قناعت پشت آن وجود دارد. من آمدم از این نظام معنایی دفاع کردم و این نظام معنایی را پذیرفتم.
در ادامه ایشان نقدی را به جریان انقلابی داشته و اشاره کردند که یک عده در گفتمان انقلاب اسلامی دارند صحبت میکنند، ولی به بحث زنان که میرسند، میگویند فقط مادری، یک عدهی دیگر به بحث زنان که میرسند، فقط حضور اجتماعی را میگویند، اینها در تفکر و اندیشه انقلاب و امام نیست و این جذاب هم نیست، برای عصر حاضر هم نیست.
خانم دکتر علاسوند درنهایت به نقش اجتماعی زن پرداخته و اشاره کردند که امروزه نشان میدهد در دکترین تشیع که بعداً در گفتار امامین انقلاب کاملاً واضح و روشن همواره تأکید شده است، اسلام و تشیع از زنان مطالبه اجتماعی دارد، دستکم این است که باید نسبت به مسائل حساسِ اجتماعی حساسیت در بینش و اعلام موضع داشته باشد؛ بنابراین در این چهارچوب که اسلام و مکتب تشیع از زنان همخانه را میخواهد و هم حوزهی اجتماعی را، نمیخواهم بگویم حوزهی اجتماعی در یکشکل خاصی، نمیخواهم بگویم اسلام از زنان یک ابر زن بهصورت تک الگویی میخواهد، نه ولی این فضا را مفتوح کرده است که زنان ضمن اینکه به بحثهای خانگی اهمیت میدهند، به مسائل اجتماعی نیز اهمیت دهند.
در ادامه نشست خانم دکتر خسروی ابتدا مروری بر روی تاریخچه زن داشته و اشاره کردند که از عهد باستان تا سه دهه پیش، سرنوشت زن در جامعه ایران، به گونههای متنوعی رقم خورده است، از اوج عزت تا حضیض ذلت، نوسان داشته است. ما دورانهایی قبل از انقلاب داشتیم، در دوره ساسانیان که پادشاه از بانوان بوده است، دریاسالار داشتیم، ولی بههرحال در طول تاریخ ایران، دورانهای خیلی زیادی بوده است که زنان عقب نگهداشته شدند، حالا در دوران قبل از انقلاب هم یک سری اقداماتی جهت ارتقاء وضع و سطح زندگی زنان اتفاق افتاده است که قابلانکار نیست، اگرچه من معتقدم تمام این تغییرات را باید نرمالایز کنیم، چه با خودِ جامعه، چه با آن دوران و آن زمان.
در ادامه ایشان به یکی از ریشههای انقلاب پرداخته و اشاره کردند که یک ریشهی انقلاب ما همین حرکت و جوشش بود که جامعهی ما، یک جامعهی مسلمان بود، زن مسلمان ایرانی که هم از مفاهیم اسلام و هم از آن تاریخ و فرهنگ باستانیِ خودش میدانست که حق دارد که تکریم بشود و در انتخاب خودش مستقل باشد و خودش را به یک تاریخ، فرهنگ و البته مذهب مقدسی متعلق میدید که شعار در اکثر این مفاهیم، احترام به زنان هست در روح و بطن همهی این فرهنگ، اسلام و تاریخ ایران، این احترام، نهادینهشده بود، بنابراین زن ایرانی نمیتوانست بیتفاوت باشد نسبت به این عقب نگهداشته شدن و بعد کمکم شد یک ریشه انقلاب این موج و از غالب فرمایشی و عروسکی بیرون آمد و درنهایت خویشتن گمشدهی خودش را پیدا کرد و به یک زن قهرمانی و قهرمان ساز تبدیل شد.
ایشان در ادامه به موضوع مخالفت با بیعدالتی در عرصه زنان پرداخته و افزودند که مفاهیم اسلام صددرصد مخالف بیعدالتی نسبت به زن است، گرچه برای زنان در ابعاد فردی و اجتماعی قوانین ویژهای وضع کرده است، ولی در برابرش حقوق شایستهای برای آنها قرار داده است که موجب تعالی شخصیت آنهاست و کمتر در عرف جامعه ما رعایت میشود و نهایتاً زنِ شجاع و انسانساز را تولید کرد این مفاهیم اسلامی و نهایتاً زنان حین انقلاب، این توانایی حضور در عرصه را پیدا کردند، حضور زن جدی و تأثیرگذار شد و اگرچه مبارزات زنان شاید به شکل سامانیافتهای نبود ولی هر جا احساس میکردند که حضورشان لازم است، به زیباترین و لطیفترین وجه ممکن نقشآفرینی میکردند.