نشست دهم - همبستگی و مسئولیت اجتماعی در اندیشه رهبر حکیم انقلاب اسلامی
دهمین نشست، از سلسله نشستهای دهه فجر، با موضوع همبستگی و مسئولیت اجتماعی در اندیشه رهبر حکیم انقلاب اسلامی و به همت معاونت پژوهش و آموزش موسسه پژوهشی- فرهنگی انقلاب اسلامی (دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای) در تاریخ بیست و یکم بهمن ۱۳۹۹ برگزار شد.
ایشان همچنین به مکتب شهید سلیمانی پرداخته و افزودند شهید شاخص گام دوم انقلاب اسلامی، شهید حاج قاسم سلیمانی از همان نویدهای امام بود که در هنگام پیروزی انقلاب اسلامی نوجوانانی بودند که به جوانی رسیدند و در عرصههای مختلف نقشآفرینی کردند. امروز وقتی ما از مکتب شهید سلیمانی بحث میکنیم، مجموعه مکتب انقلابی و مکتب امامین انقلاب را هم مورد بحث و بررسی قرار میدهیم و مؤلفههای آن را شاهد خواهیم بود. باید بیش از گذشته روش، منش، شخصیت و بینش شهید سلیمانی برای گروهای مختلف جامعه بهویژه جوانان ایران و همچنین جوانان کشورهای اسلامی و فراتر از آن جوانان جهان تبیین شود. شخصیت شهید سلیمانی فقط در مرزها و جغرافیای ایران، عراق، سوریه و لبنان محدود نمیشود. همانطوری که پیام انقلاب اسلامی مرزها را درنوردیده است، شخصیت و مکتب شهید سلیمانی هم اینگونه عمل کرده است.
در ادامه نشست جناب آقای حسنی برخی از خاطرات شهید سلیمانی و نوشتههای ایشان را ذکر کردند و اشاره داشتند که شهید سلیمانی بسیار زیبا میفرمایند، من وقتیکه بچه بودم داخل چادر پشت مادرم بسته میشدم و مادر من همزمان که من روی شانههایش بسته بودم؛ درو میکرد، گوسفندان را میدوشید، به گوسفندان علف میداد، جاروب میکرد، رفتوروب خانه را انجام میداد. میگوید که من از مادرم آرامش میگرفتم و همانجا خواب میرفتم، چهبسا مادر من هم از من آرامش میگرفت. زمانی که راه رفتن را یاد گفتم، مثل جوجه اردکی دنبال مادرم راه میرفتم، زمین میخوردم، دستوپاهای من خار میرفت و مادرم مهربانانه با سوزن خیاطی خارها را از پای من بیرون میآورد.
ایشان همچنین ادامه میدهد که شهید سلیمانی در مورد میزان لباس و غلبه سرما صحبت میکنند. شهید سلیمانی یک نکته زیبایی را میفرمایند که هر مهمانی در عشیره ما حضور پیدا میکرد، جایش در خانه پدر من بود، روحانیای که برای محرم، صفر و ماه مبارک رمضان در روستا و محله ما تشریف میآورد، جایش در خانه پدر من بود. حتی میگوید یک پیرزنی در عشیره ما سل داشت و کسی به این پیرزن توجهی نمیکرد، اما پدر من رفت این پیرزن را به پشت خودش گذاشت و به خانه آورد. پدر من چهار سال با مادر من از این پیرزن نگهداری کرد، بدون اینکه یکبار به خاطر نگهداری از این پیرزن بگومگو داشته باشند. مشخص است که طایفه ایشان و خانواده حاج قاسم عزیز حتی در سالهای سخت؛ مهماننواز بودند، سخاوت داشتند و بزرگمنش بودند.
آقای حسنی در ادامه افزودند به نظر من یکی از بزرگترین رمز و رازهای حاج قاسم شدن، دعای خیر پدر و مادرش بوده است. ایشان میگوید که در روزهای آخر عمر مادرم، شیر برنج درست میکردم و خودم قاشق، قاشق غذا به مادرم میدادم. در بیمارستان فاطمه الزهرا مادر ایشان بستری بوده است. یک لحظه حاج قاسم گفت که من را با مادرم در اتاق تنها بگذارید. دوستان میگویند که یک لحظه دیدیم پای تخت مادر نشسته و کف پای مادر را میبوسد. حتی روزی به روستای قنات مَلِک به عیادت پدرش رفته بود. در آنجا هم به دوستان گفته بود اول من وارد میشوم، شما بعد بیاید. آنجا هم دوستان دیده بودند که ایشان جوراب پدرش را درآورد و کف پای پدرش را بوسید. در هواپیما هم مهماندار یک نسکافه یا قهوه برای حاج قاسم و پدرش آورده بود، حاج قاسم آن را شیرین و خنک کرد و قاشق، قاشق در دهان پدرش میگذاشت. در همین اواخر پدرش را حمام برده بود. روی حیات خانه گلیم انداخته بود و در آفتاب زمستانی پتو و متکی گذاشته بود، پدرش را خواباند و دست و پیشانی پدرش را بوسیده بود.
یکی از رمز و رازهای موفقیت حاج قاسم، این مهربانی و خدماتش به پدر و مادرش و همچنین دعای خیر پدر و مادر بود. ذاتاً حاج قاسم و طایفشان اهل سخاوت بودند. حسین برادر بزرگش میگوید، دبستان که مدرسه میرفتیم مداد خودش را از وسط نصف میکرد، نصف مداد را به دانشآموز بیبضاعت میداد. دفتر چهل برگی که پدرمان خریده بود را ده برگ، ده برگ میکرد و کاغذهایش را به دانشآموزان بیبضاعت میداد. از من بیست برگ میگرفت و مشقهایش را مینوشت.
میگوید با هم شریکی غذا میخوردیم. قاسم یک روزی به مادرم گفت، مادر من شریکی غذا نمیخورم، غذای من را جدا کن. مادرم گفتم باید بخوری، گفت نمیخورم. نهایتاً غذایش را جدا کرد. دیدیم که نصف غذای سهمیه خودش را میخورد و نصف دیگر را به مدرسه میبرد و به دانشآموز بیبضاعت میدهد. حاج قاسم اینگونه حاج قاسم شد.
آقای حسنی در آخر از مهماننوازی شهید سلیمانی سخن گفتند و اشاره داشتند که حاج قاسم انسان مهماننوازی بود. من یادم است که یکی از فرمانده گردانهای عزیز و قدر لشکر ثارالله یک تخلفی انجام داد- البته یک سوءتفاهم بود- و دستگاه قضا حکم جلب وی را داده بود و میخواست بازداشت کند. حاج قاسم پنج روز ایشان را در خانه خودش مهمان کرد، صبحانه و نهار برایش میبرد تا اینکه رفتند سوءتفاهم کردند و مشکل حل شد.
در ادامه نشست دکتر رجبی به شاخصهای مکتب شهید سلیمانی پرداخته و اظهار داشتند اولین ویژگی بارز و شاخصه مکتب شهید سلیمانی، شهادتطلبی است. از یک سو آرزوی شهادت در راه خدا و شوق به آن داشتن و از سوی دیگر، عمری تلاش بیوقفه و خستگیناپذیر در کف میدان عمل که فرد را در جایگاه شهید زنده قرار میدهد،
ایشان در ادامه دومین شاخص مکتب شهید سلیمانی را مجاهدت برشمردند و اظهار داشتند مجاهدت در پیوند با مفاهیم دیگری نظیر مجاهدت مخلصانه، شجاعانه، فداکارانه، خستگیناپذیر قرار میگیرد؛ یعنی حاج قاسم، مجاهدت دارد و این مجاهدت در ترکیب با صفات دیگری مانند اخلاص، شجاعت، فداکاری و نظایر آنها قرار میگیرد. این مجاهدت است که کشور ایران را از بند استبداد داخلی و دوران اختناق رپیم پهلوی خارج کرد و تهدید جنگ تحمیلی را از سر کشور برطرف کرد.
سومین شاخصه مکتب شهید سلیمانی، تقواست. حاج قاسم تقوا فردی، گروهی و اجتماعی داشت. در نتیجه این ویژگی و شاخص است که شهید سلیمانی آنجایی که حتی میتواند حدود شرعی را رعایت نکند، اما مراقب است و حدود شرعی را رعایت میکند و ظلم نمیکند. جان افرادی که در کنارش قرار دارند را سعی میکند در حد توان خودش حفظ کند. با آنکه شهید سلیمانی بهعنوان فرمانده جنگآور و مجرب شناخته میشود، اما هیچوقت حدود الهی را فراموش نکرد و تا آنجایی که لازم نبود، از سلاح خودش استفاده نکرد.
از دیگر شاخصهای مکتب شهید سلیمانی، اخلاص و دوری از تظاهر و ریاست. اگر به قبل از شهادت حاج قاسم رجوع شود، کمتر میبینیم که حاج قاسم بخواهد برای تظاهر و ریا خودش را جلوی چشم دیگران قرار دهد. آنچه برای ایشان اهمیت دارد جهاد در راه خداوند و انجام وظیفه است.
از شاخصهای دیگر این مکتب، بحث شجاعت است. حضرت آقا شجاعت را در کنار تدبیر به کار میبرند. یکی از ویژگیهای مکتب شهید سلیمانی این است که شاخصهای این مکتب در پیوند با یکدیگر قرار دارند. خیلی از انسانها را میشناسید که شجاع هستند اما فاقد قوه تدبیر هستند و به خاطر همین خودشان را در مهلکه میاندازند. این در حالی است که حاج قاسم در کنار شجاعت واجد ویژگی تدبیر هم هستند.
ویژگی دیگر حاج قاسم که به نظر میرسد ویژگی مهمی است، اما متأسفانه بعضیها سعی دارند این را کمرنگ کنند، انقلابی گری ایشان است. انقلابی گری درواقع یکی از شاخصههای مهم مکتب شهید سلیمانی محسوب میشود. اگر وصیتنامه ایشان ملاحظه شود، خواهید دید که آن انقلابی گری را کاملاً تداعی میکند. ایشان اهل حزب و جناح نیستند و بهشدت انقلابی هستند.
شاخصه بعدی مربوط به تعاون و همکاری میشود. یکی از ویژگیهای شهید سلیمانی و مکتب او روحیه تعاون و همکاری بود و با هر کسی هم وارد همکاری و تعاون نمیشدند؛ چراکه او انقلابی است. با انسانهای مؤمن، شجاع و نورانی، تعاون و همکاری داشتند.
از شاخصهای دیگر مکتب شهید سلیمانی ایثار و فداکاری است. شهید سلیمانی مهمترین دارایی خود که همان جانش است را در دفاع از امنیت کشور و منطقه به کف دستش گرفت و فدا کرد.
آخرین شاخصهای که در اینجا ذکر میشود، دشمنشناسی است. یکی از مهمترین ویژگیهای شهید سلیمانی، دشمنشناسی است. آن روزی که داعش در سوریه سر برآورد، میتوان بهجرئت گفت تنها کسی که در این حوزه با بصیرت منطقه را دیدند حضرت آقا بودند و تنها کسی که امر حضرت آقا را دنبال کردند شهید سلیمانی بودند.
در آخر دکتر رجبی به ایمانی توحیدی شهید سلیمانی پرداخته و اشاره داشتند به نظر میرسد آن چیزی که در لایه درون و هسته مرکزی مکتب شهید سلیمانی قرار دارد، ایمان توحیدی خالص است. این ایمان توحیدی خالص است که این ویژگیها و این صفات را در مکتب شهید سلیمانی ایجاد کرده است.
در ادامه نشست دکتر شریعتمدار ابتدا به مسئله حاکمیت ملی پرداخته و اظهار داشتند هر کشور و نظامی برای تأکید و حفظ حاکمیت خود و برای گسترش نفوذ منطقهای و جهانی خود تلاش میکند و این یک امر طبیعی است. هرچند در سالهای اخیر تلاش شده است که مفهوم حاکمیت ملی به سود سازوکارها و سیاستهای بینالمللی کاهش پیدا کند، اما همچنان همه کشورها بر این مفهوم و ایجاد سازوکارهای لازم برای آن تأکید میورزند. اساساً بسیاری از تنشهایی که ما در منطقه و جهان شاهد هستیم، ناشی از بر هم خوردن نقطه تعادل در میان مفهوم حاکمیت ملی و اعمال آن میان کشورهای مختلف است.
ایشان در ادامه به موضوع صدور انقلاب پرداختند و افزودند ما علاوه بر این مفهوم حاکمیت ملی سنتی رایج در جهان، با مفهوم دیگری هم روبهرو هستیم که در طول این ۴۲ سال، تطورات گفتمانی و عملیاتی مختلفی داشته است. آن مفهومی است که در آغاز انقلاب بهعنوان صدور انقلاب مطرح شد. در داخل و خارج از کشور دو گروه موافق و مخالف با صدور انقلاب وجود دارد. در داخل انقلاب عدهای به صدور انقلاب و تعمیم پیام انقلاب اسلامی اعتقاد داشتند؛ اما در مقابل آن، کسانی با نگاهی محافظهکارانهتر معتقد بودند، انقلاب به پیروزی رسید و اینک نوبت دولت سازی و توجه به داخل کشور است.
در ادامه دکتر شریعتمدار به تقابل رژیم صهیونیستی و انقلاب اسلامی پرداختند و اشاره داشتند بهطور طبیعی ما در برابر یک رویارویی قرار میگیریم. رژیم صهیونیستی مایل است اقتدار خودش را به نمایندگی از استکبار جهانی تثبیت کند و مقدرات منطقه را در اختیار بگیرد. بهطوریکه ما شاهد اقدامات مختلف امنیتی، سیاسی، اقتصادی و روابطی که با کشورهای منطقه در حال شکلگیری است، هستیم. از این طرف هم کشوری به نام انقلاب و جمهوری اسلامی ایران قرار دارد که به اقتدار ملی و حفظ منافع امنیت ملی خودش تأکید (دارد).
دکتر شریعتمدار در آخر به اقدامات ایران برای افزایش اقتدار خود پرداختند و اشاره داشتند با توجه به اینکه هر نظام و ساختاری تمایل به حفظ، تداوم و افزایش اقتدار خودش دارد و هر پیامی هم تمایل به جهانی شدن دارد، انقلاب اسلامی هم از این قاعده مستثنا نیست. باید گفت که انقلاب اسلامی ایران در این زمینه چه کاری انجام داده است؟ نخستین مسئله بحث قدرت سازی است. ایجاد و افزایش قدرت و توان نظامی و دفاعیای که نه تنها بتواند به مقابله با تهدیدات بپردازد، بلکه قدرت بازدارندگی در برابر تهدیدات محتمل را هم ایجاد کند. قدرت سازی و بهویژه ایجاد قدرت بازدارندگی از امور مهمی است که جمهوری اسلامی ایران نسبت به آن اقدام کرده است.
در مرحله دوم، بهکارگیری این قدرت برای دفاع از امنیت ملی و برای مواجهه با تهدیدات در منطقه یک امر بسیار مهمی است. اقتدار امروز جمهوری اسلامی ایران میتواند و باید در کنار کشورهای همسایه، جهان اسلام و نیروهای آزادیخواه در منطقه و علیه همه تهدیداتی که ممکن است نسبت به جمهوری اسلامی ایران و در منطقه صورت گیرد، باشد.
یکی از فرصتهایی که میتواند این اقتدار را تثبیت کند و در جهت رفع تهدیدات هم به کار گرفته شود، ایجاد پیمانهای منطقهای است. این نکتهای است که در عرف جهانی و میان استراتژیستها وجود دارد؛ اما در مورد جمهوری اسلامی ایران به نوع دیگری ما شاهد آن هستیم. تشکیل محور مقاومت در منطقه درواقع پاسخی به این نیاز بوده است. جمهوری اسلامی ایران باید بتواند با ایجاد این پیمانهای منطقهای، حوزه نفوذ خودش را گسترش دهد و تهدیدات و خطرات را از مرزهای نه تنها جغرافیایی، بلکه مرزهای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در مفهوم وسیع خودش دور کند.
در ادامه نشست حجتالاسلام صلح میرزایی به موضوع مقاومت پرداختند و اشاره داشتند که حضرت آقا بحثهای اندیشه مقاومت را از سال ۹۷ مطرح کردند اما قبل از این سال هم در بیانات ایشان واژگانی شبیه استقامت و صبر مطرح شد و در بسیاری از موارد هم ایشان کلمه صبر را به کار بردند. در روایت معروف امام علی (ع) که فرمودند که لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبر؛ آنجا صبر به همین معنای مقاومتی که مدنظر ایشان بوده لحاظ شد.
ایشان در ادامه به عرصههای مقاومت پرداختند و افزودند با تعریفی که رهبری معظم انقلاب در مورد مقاومت دارند، قاعدتاً یکسری عرصهها برای مقاومت ایجاد میشود. یک عرصه، عرصه مقاومت سیاسی است که بسیار مهم میباشد. عرصه بعدی مربوط به مقاومت فرهنگی در برابر تهاجمات دشمن است. عرصه سوم، مقاومت اقتصادی است و دشمن اقتصاد را هدف میگیرد. ما باید سدی را در مقابل او ایجاد کنیم و اقتصاد امنی را در برابر هجومی که دشمن ممکن است به اقتصاد کشور داشته باشد، شکل دهیم. عرصه بعدی مربوط به مقاومت در اصول است. حضرت آقا، این را هم یکی از عرصههای مقاومت میدانند و اشاره میکنند؛ یکی از تلاشهایی که در حال انجام است، تردید افکنی در اصول بهویژه اصول قانون اساسی و بعد زمزمهها و سخنانی است که گفته میشود برخی از این اصول باید تغییر کند. مقاومت در برابر این یک عرصه مقاومت تلقی میشود.
عرصه نهایی مقاومت، مقاومت نظامی است. بر اساس آن تعریفی که رهبر انقلاب ارائه دادند، مقاومت را نمیتوان صرفاً در مقاومت نظامی دانست. مقاومت نظامی بیشتر جنبه بازدارندگی دارد. قاعدتاً مقاومت نظامی و آن بازدارندگی و تأثیر امنیت شرط لازم برای بقیه عرصههای مقاومت است،
حجتالاسلام صلح میرزایی در ادامه سه مبنا را در سه دسته کلی در بیانات رهبر انقلاب برای مقاومت طرح کردند؛ ۱. مبانی دینی. بعضی از آیات و روایت صریحاً در بحث مقاومت به این نکته تأکید دارند که شما باید به سمت هدفهای الهی حرکت کنید و در این مسیر نباید عقبنشینی و ارتجاع داشته باشید. 2. حضرت آقا فرمودن که علاوه بر مباحث دینی، یک سری مقدمات عقلانی هم وجود دارد و هر موجود زندهای یک اهدافی برای خودش تعیین میکند. معنا ندارد وقتیکه یک هدف تعیین شد، انسان بخواهد از آن هدف خود کوتاه بیاید و به عقب برگردد. این مبانی عقلانی در همه دنیا (وجود دارد و) انسانهای هدفمند تلاش میکنند تا به آن هدف خودشان برسند و اینگونه هم نیست که با اولین مانع بخواهند برگردند. البته حضرت آقا فرمودند که منظور ما از مقاومت، مقاومت بیتدبیر نیست. ما مقاومت با تدبیر را سفارش میکنیم. 3. یکی از نکاتی که حضرت آقا فرمودند، بحث تجربههای تاریخی است. تجربههای تاریخی از مبانی این اندیشه است و این هم یک نکته اساسی محسوب میشود. هرکجای تاریخ که مقاومت وجود داشته است، ملتها به اهداف خودشان رسیدند و هرجایی که مقاومت نبود، حتی به اهداف ظاهری دنیوی خودشان هم نرسیدند.