- ب ب +

رجبی‌دوانی:عملکردرهبرانقلاب‌درفتنه۸۸منطبق برسیره ‌امیرالمومنین(ع) درجنگ ‌جمل می‌باشد

دکتر رجبی دوانی به مقایسه وقایع فتنه سال ۱۳۸۸ با فتنه جنگ جمل در عصر خلافت امیرالمؤمنین (ع) پرداختند و گفت: اصولاً فتنه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که حکومت حق برپاشده باشد و عده‌ای که نتوانسته‌اند به منافع و انتظاراتشان برسند، "نفاق" پیشه می‌کنند و در برابر حکومت به فتنه‌انگیزی برمی‌خیزند.
نشست تخصصی سیرۀ رهبر انقلاب در مواجهه با فتنه‌های سیاسی، با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر قائمی‌نیا و دکتر محمدحسین رجبی دوانی به همت مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی برگزار شد.
 
در ابتدای این نشست پژوهشی، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا قائمی‌نیا عضو پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به اهمیت استخراج مدل‌ها و استعارات مفهومی از خلال بیانات مقام معظم رهبری اشاره کرد و همچنین برخی از مدل‌های به‌کاررفته توسط ایشان را از قبیل «استعارات جنگ»، «مدل‌های تاریخی» و «مقوله‌بندی مفهومی بر مبنای واژگان قرآنی» تشریح نمود.
 
حجت الاسلام قائمی‌نیا بیان داشت: تحلیل کنش‌های مقام معظم رهبری در جریان اتفاقات اجتماعی و سیاسی با استفاده از روش‌شناسی های نوین، بسیار ضروری است؛ چراکه می‌تواند ابعاد جدیدی از نگاه رهبر انقلاب را برای ما روشن نماید.
 
از آنجا که مدل‌ها و الگوهای فرهنگی این قابلیت را دارند که دریچۀ جدیدی را از آگاهی به روی ما باز کنند، لذا در ابتدا لازم است توضیحی در مورد این مبحث داشته باشیم.
 
نکته دوم اینکه می‌بایست دیدگاه‌های مقام معظم رهبری را با نگاهی پدیدارشناسانه مورد مطالعه قرار داد. چنانچه با بررسی پدیدارشناسانۀ دیدگاه های مقام معظم رهبری، بخواهیم دیگر اندیشمندان عصر حاضر را در معرض مقایسه و قضاوت قرار دهیم، می‌توانیم این اندیشمندان را در دو گروه کلی قرار دهیم: یک گروه، اندیشمندان انتزاعی‌اند که بیشتر در صدد حل مشکلات فکری هستند و فاقد دیدگاه فرهنگی و اجتماعی می‌باشند. این دسته از اندیشمندان گویی از عینیت‌های زندگی و واقعیت‌های اجتماعی بی‌خبرند و با انسان و جامعه‌ای دیگر سر و کار دارند؛ دسته دوم که تعدادشان به مراتب کمتر است، دارای رویکرد فرهنگی و اجتماعی هستند. این دسته از افراد برای حل مشکلات، «مدل» ارائه می‌دهند و برای تحلیل اندیشۀ آنان باید از مدل‌های خودشان کمک گرفت.
 
انسان‌شناسی، شاخه‌ای از علوم انسانی است که متکفّل بررسی تنوعات گوناگون انسان است. انسان در مقایسه با دیگر حیوانات دارای تنوعاتی است که منحصربه‌فرد است؛ به‌طور مثال، اگرچه تنوع زیستی در بین انسان‌ها و حیوانات مشترک است اما تنوع اقتصادی یا تنوع فرهنگی منحصر به انسان است و حیوانات فاقد این گونه از تنوعات هستند.
 
 
انسان‌شناسی با پیدایش زبان‌شناسیِ شناختی وارد دورۀ جدیدی شد. ایدۀ اصلی زبان‌شناسی شناختی، بررسی رابطه زبان با ذهن است؛ چراکه زبان یکی از تجلیات ذهن بشر یا به عبارت دیگر آینۀ تمام‌نمای ذهن بشر و بیانگر پردازش‌های ذهنی است.
ذهن بشر اطلاعات دریافتی از جهان پیرامون را پردازش می‌کند و ماحصل این پردازش‌ها از طریق زبان بیان می‌شود.
 
 
مبحث زبان‌شناسی شناختی در تکامل خود به بررسی رابطه فرهنگ با ذهن منتهی شد. از قرن هجده به بعد، انسان‌شناسان و همچنین جامعه‌شناسان در صدد برآمدند که ابعاد مختلف فرهنگ را تحلیل نمایند.
 
پرسش اساسی که زبان‌شناسی شناختی مطرح کرد این بود که ما چگونه می توانیم رابطه فرهنگ را با ذهن تعیین نماییم و فرهنگ چه جایگاهی در منظومۀ ذهن بشر دارد؟ در اینجا، فرصت تشریح مفاهیمی همچون علوم شناختی و زبان‌شناسی شناختی وجود ندارد و به همین حد اکتفا می‌کنیم که این علوم جزو دانش‌های مرتبط با ذهن هستند و فرآیندهای مربوط به ذهن را بررسی می‌کنند.
 
 
تا اوایل قرن بیستم، اندیشمندان، فرهنگ را امری بیرون از ذهن تلقی می‌کردند؛ اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که جایگاه اصلی فرهنگ در ذهن است و همچنین، فرهنگ به‌صورت چهارچوب‌ها و الگوواره‌هایی در ذهن شکل می‌گیرد.
 
برای درکِ عمیق‌تر این بحث، این مقایسه را در نظر بگیرید که تفاوت انسان با یک ربات، که دارای هوش مصنوعی است، در چیست؟ شما اگر به یک انسان بگویید برایتان آب بیاورد، طبیعتاً او ابتدا به آبدارخانه یا آشپزخانه مراجعه می‌کند و یک لیوان آب برای شما می‌آورد، اما چنانچه این تقاضا را خطاب به یک ربات مطرح کنید او متوجه نخواهد شد.
 
 
در پاسخ به این ابهام گفته می‌شود که برای ربات باید یک روند و الگوی از پیش تعیین‌شده‌ای ایجاد شود؛ برای مثال، باید به یک ربات این الگو داده شود که آب در یخچال است و برای تهیۀ آب باید ابتدا به آشپزخانه برود و درِ یخچال را باز کند و آب را بیاورد. لذا آنچه موجب تفاوت بین انسان و ربات می‌شود این است که ذهن انسان دارای الگوها و مدل‌هایی است که ربات یا کامپیوتر از آن بی‌بهره است و صرفاً در صورتی می‌تواند افعال و حرکات انسان را انجام دهد که الگوهای مورد نظر در آن کدگذاری شود.
 
 
بعد از اثبات وجود مدل‌های ذهنی، دانشمندان به این موضوع پی بردند که مدل‌های ذهنی «خصلت فرهنگی» دارند. به عبارتی، رفتارهایی که از انسان‌ها سر می‌زند بر مبنای مدل‌ها و چهارچوب‌های قانونمندی است که فرهنگ‌ها بر ذهن افراد حاکم کرده‌اند.
 
مدل‌های فرهنگی این‌گونه نیست که صرفاً بر «رفتار» انسان‌ها تأثیر بگذارند؛ این مدل‌ها بر نحوه اندیشیدن انسان و نوع نگاه او به جهان نیز مؤثرند. علاوه بر این، مدل‌های فرهنگی در دسته‌بندی مفاهیم، معنابخشی به جهان بیرونی و سبک زندگی انسان نیز تأثیرگذار و تعیین‌کننده هستند.
 
برخی مدل‌های فرهنگی، تجویزی هستند؛ به این معنا که برای ما مشخص می‌کنند که چگونه رفتار کنیم و برای حل مسائل چه فرآیندی را باید طی نماییم. بنابراین، این مسأله بسیار حائز اهمیت است و یکی از کارهایی که باید در مطالعات اسلامی صورت گیرد، استخراج مدل‌های مختلف فرهنگی از آیات، روایات و سنت ائمه معصومین است.
 
 
دین علاوه بر تعیین حلال و حرام، مدل‌های فرهنگی را نیز برای ما معین نموده است و این وظیفه فقه است که منابع دینی را با رویکرد مدلی، مورد مطالعه قرار بدهد و مدل‌های ارائه شده در دین را برای عینیت‌بخشی در عرصه‌های زندگی استخراج کند.
 
به‌عنوان مثال، مسأله «ربا» هرچند تحت عنوان حکم حرام مطرح شده است، اما ربا در واقع یک مدل فرهنگی و اجتماعی است؛ یعنی قوانین و ضوابط جامعه باید به گونه‌ای باشد که از ربا جلوگیری شود. یا برای مثال، وقتی در قرآن می‌فرماید «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» (1)، این صرفاً به این معنا نیست که مسلمانان نسبت به هم روحیه برادرانه داشته باشند، بلکه مدل زندگی ما باید به گونه‌ای باشد که به برادری ختم شود. آیۀ «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُم» (2) نیز به همین گونه است؛ از این آیه چنین برداشت می‌شود که برنامه‌ریزی جامعه اسلامی باید بر مبنای مدل اطاعت از خداوند و رسول اکرم و اوصیای الهی طراحی شود؛ لذا موضوع امامت صرفاً یک حکم دینی نیست، بلکه یک مدل زندگی است.
 
 
یکی از ایراداتی که در بحث‌های مربوط به فقه اجتماعی و فقه حکومتی مطرح است، نادیده گرفتن مدل‌های فرهنگی است. اصولاً تا زمانی که مسألۀ مدل‌های فرهنگی در فقه روشن نشده باشد، نمی‌توان ارتباط صحیحی بین فقه و حکومت برقرار کرد، چراکه اساس حکومت بر مبنای مدل‌های فرهنگی شکل می‌گیرد.
 
احکام مربوط به انسان در قرآن آمده است. آیات انسان‌شناختی قرآن را می‌توان در سه دسته تقسیم کرد:
دستۀ اول، آیاتی است که دربارۀ اعضای فرهنگ اسلامی می‌باشد. به‌طور مثال، آیۀ «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا» (3) و یا آیۀ «الَّذينَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ الْمُشْرِکينَ في‏ نارِ جَهَنَّمَ» (4) ناظر به اعضای فرهنگ اسلامی است.
 
دستۀ دوم، برخی آیات قرآن است که به «اجزای فرهنگ اسلامی» می‌پردازد. برای نمونه، در قرآن آمده است «کسانی مؤمن هستند که به غیب ایمان بیاورند». لذا می‌توان دریافت که طبق این آیه، «ایمان به غیب» جزئی از فرهنگ اسلامی است.
 
 
دستۀ سوم، دربرگیرندۀ چهارچوب‌ها و مدل‌های فرهنگی است. در توضیح این دسته از آیات می‌توان به آیۀ «كُلٌ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ» (5) اشاره کرد، زیرا از سیاق آیه چنین برمی‌آید که ایمان و کفر در قالب دو شاکله مختلف در نظر گرفته شده است و هر کس بر مبنای همان شاکلۀ خودش عمل می‌کند.
 
استخراج مدل‌های فرهنگی از منابع دینی، به محققان قدرت برنامه‌ریزی می‌دهد تا رفتارهای اجتماعی را مدیریت کنند. در حقیقت، فاصلۀ مدل‌های فرهنگی تا رفتارها چندان زیاد نیست. به عبارت دیگر، ممکن است کسی به دین «ایمان» داشته باشد، اما به احکام دینی عمل نکند. با این حال، اگر کسی یک مدل فرهنگی را پذیرفته باشد، به احتمال زیاد طبق همان «مدل» عمل خواهد کرد.
 
 
وقتی بیانات مقام معظم رهبری در اتفاقات کشور و به‌خصوص در فتنه‌های سیاسی را بررسی می‌کنیم، درمی‌یابیم که ایشان در طی بیاناتشان مدل‌ها و چهارچوب‌هایی را ارائه می‌کنند که می‌تواند رفتارهای جامعۀ دینی را جهت دهد.
 
یک ‌گونه از صورت‌بندی مدل‌های فرهنگی، «استعارات مفهومی» هستند که در مباحث «جنگ نرم» به‌کرّات به کار گرفته می‌شود. به‌طور مثال، زمانی که گفته می‌شود به نظریات فلان فرد حمله شده است، درواقع از «استعاره جنگ» کمک گرفته ‌شده و به‌نوعی، بیان‌کنندۀ یک مدل فرهنگی است.
 
استعارات مفهومی اولین بار توسط یک زبان‌شناس آمریکایی به نام «جورج لیکاف» مطرح شد. وی حتی در انتخابات اخیر آمریکا معتقد بود یکی از دلایل پیروزی ترامپ «استفاده از استعارات مفهومی عامه‌پسند» بوده است. لیکاف همچنین در دوران ریاست‌جمهوری اوباما کتابی تحت عنوان «ذهن سیاسی» منتشر کرد و به اوباما توصیه کرد که برای تغییر نظام سیاسیِ یک کشور، نیازی به لشکرکشی نظامی نیست، چراکه با تغییر استعارات مفهومی می‌توان ساختارهای آن کشور را دستخوش تغییر قرار داد.
 
 
در فتنه سال 1388، هر کدام از گروه‌ها و جریانات سیاسی سعی می‌کردند استعاراتی را در جامعه مطرح نمایند که برای نمونه می‌توان به برخی استعارات رنگی اشاره کرد. در مقابل، مقام معظم رهبری نیز برخی مدل‌های استعاری را در کلامشان به کار بردند که در ادامه به بررسی برخی از این مدل‌ها خواهیم پرداخت:
 
یکی از مدل‌های استعاری مورد استفاده توسط رهبری، "استعارۀ جنگ" است. به‌عنوان نمونه، ایشان در جایی می‌فرمایند: «در سال 88 آشکار شد و آمدند در میدان اردوکشی کردند». موارد زیاد دیگری نیز وجود دارد که نشان می‌دهد ایشان از «استعارۀ جنگ» کمک گرفته‌اند. درواقع، این‌گونه استعارات باعث می‌شود نوع نگاه به مسائل اجتماعی و نحوه دخالت دشمن را در امور داخلی، بهتر درک کرد.
 
مدل دیگری که مقام معظم رهبری از آن بهره برده‌اند، مدل‌های تاریخی است؛ مانند اشاراتی که به ماجرای مسجد ضرار کرده‌اند. به عبارتی، وقتی از مسجد ضرار سخن به میان می‌آید، صرفاً واقعۀ آن زمان مدّ نظر نیست، بلکه به یک چهارچوب مفهومی اشاره دارد که بر مبنای آن می‌توان برخی مسائل را دسته‌بندی کرد.
 
 
«مقوله‌بندی مفهومی بر مبنای واژگان قرآنی» از دیگر مدل‌هایی است که از خلال بیانات مقام معظم رهبری دیده می‌شود.
 
 
در ادامه، دکتر رجبی دوانی به مقایسه وقایع فتنه سال 1388 با فتنه جنگ جمل در عصر خلافت امیرالمؤمنین (ع) و همچنین بررسی تطبیقی رفتار امام علی (ع) و مقام معظم رهبری در برخورد با فتنه‌گران پرداختند.
 
فتنه‌ها زمانی اتفاق می‌افتد که حکومت حق برپاشده باشد و عده‌ای که نتوانسته‌اند به منافع و انتظاراتشان برسند، «نفاق» پیشه می‌کنند و در برابر حکومت به فتنه‌انگیزی برمی‌خیزند.
 
 
دولت نوبنیاد پیامبر اکرم (صلوات‌الله‌علیه) در مدینه از همان ابتدا با پدیدۀ نفاق مواجه است و تا زمان رحلت ایشان «جریان نفاق» فعال است و ادامه پیدا می‌کند؛ تا جایی که در زمان حیات پیامبر، آیاتی نازل می‌شود و اهداف فتنه‌گران را برملا می‌کند؛ اما در زمان خلفای ثلاثه فتنه‌ای دیده نمی‌شود.
 
با بررسی انگیزه‌های طلحه و زبیر درمی‌یابیم که این افراد به کسب جایگاه سیاسی و منافع اقتصادی چشم دوخته‌ بودند اما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که می‌دانست آنها در طول سال‌های گذشته به انحراف کشیده شده‌اند، موقعیت و منصبی در اختیارشان قرار نداد.
 
طلحه و زبیر از اولین کسانی بودند که پس از عثمان، به امام علی (علیه‌السلام) رو آوردند و با ایشان بیعت کردند؛ زیرا تصمیم داشتند با این کار حضرت را وام‌دار خود کنند و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمانروایی کوفه و بصره را به آنان واگذار نماید.
 
طلحه و زبیر دچار دنیازدگی شده بودند و در تراز حکومت امام علی (علیه‌السلام) نبودند که امام بخواهد آنان را به مناسب‌های سیاسی بگمارد. در ادامه، طلحه و زبیر انتظار داشتند که از منابع اقتصادی بهره‌مند شوند؛ اما امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) رویۀ غلطی را که در راستای چپاول بیت‌المال مسلمین باب شده بود از بین بردند و رانت‌هایی را که به برخی افراد سرشناس داده می‌شد لغو کردند.
 
 
زمانی که طلحه و زبیر دیدند امام علی (علیه‌السلام) بیت‌المال را به مساوات تقسیم می‌کند، به نزد حضرت رفتند و گفتند این بیت‌المالی که شما تقسیم می‌کنید با ضرب شمشیر ما به‌ دست ‌آمده است، پس باید سهم ما بیشتر از دیگران باشد؛ اما امام علی از خواستۀ آنان پیروی نکرد.
 
طلحه و زبیر که دیدند در حکومت امام علی (علیه‌السلام) به انتظاراتشان نرسیده‌اند، از نارضایتی‌هایی که برخی از افراد جامعه داشتند استفاده کردند و در پوشش دروغین خون‌خواهی از خلیفه سوم، فتنه جمل را به انداختند تا از این طریق به ‌زعم خودشان امیرالمؤمنین را از قدرت ساقط کنند و در این مسیر، به دروغ‌پردازی، شانتاژ و مظلوم‌نمایی در ماجرای کشته شدن عثمان پرداختند، در حالی‌ که خودشان در براندازی خلافت عثمان نقش داشتند.
 
 
فتنه سال 88 از جهات مختلف با فتنه جنگ جمل در زمان خلافت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) شباهت دارد و عملکرد مقام معظم رهبری گویی منطبق بر سیرۀ امام علی (علیه‌السلام) است.
 
وقتی خلیفه سوم در اثر انقلابی که رخ داد کشته شد، آن‌قدر در بین مردم منفور بود که هیچ‌کس بر جنازۀ او نماز میت نخواند و حتی اجازه ندادند او را در قبرستان بقیع دفن کنند و در نهایت، در گورستان یهودیان دفن شد. با این حال، آن‌گونه که در منابع تاریخی می‌خوانیم، در ظرف شش ماه با فضاسازی‌هایی که صورت گرفت، از آن شخصیت منفور، یک شخصیت مظلوم در ذهن‌ها شکل گرفت.
 
 
فتنه‌گران، در ماجرای جنگ جمل، تعداد سی هزار نفر را با خود همراه کردند و جنایاتی را در شهر بصره مرتکب شدند که در نهایت، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به مقابله با آنها برخاست. با این ‌حال، امام علی (علیه‌السلام) در گام نخست به روشنگری پرداختند، زیرا می‌دانستند بسیاری از مردم فریبِ دروغ‌پردازی‌ها را خورده‌اند؛ کمااینکه بعد از سخنان حضرت، زبیر از جنگ صرف نظر کرد.
 
 
پس یکی از اقدامات امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بصیرت‌بخشی به مردم است. از سوی دیگر، ایشان از برخی شخصیت‌های برجسته انتظار حمایت داشتند اما این افراد در شرایط غبارآلود فتنه به شک و تردید افتادند و دچار دودلی شدند. فردی همچون سلیمان صرد خزاعی از اصحاب حضرت بود اما در ماجرای جمل سکوت پیشه کرد. به همین دلیل، حضرت بعد از جنگ، وقتی با سلیمان صرد روبه‌رو شد، از وی اظهار گلگی و دلخوری کرد.
 
 
مورد دیگری از رفتار امام علی (علیه‌السلام) در ماجرای فتنه جمل که ذکر کردنش ضروری است، عفو عمومی فتنه‌گران به ‌شرط دست کشیدن از فتنه‌انگیزی است. البته ایشان کسانی را که در بصره مرتکب جنایات شده بودند محاکمه کردند.
 
 
 
--------------------------------------------------------------------
پاورقی :

1- همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند. (سورۀ حجرات، بخشی از آیۀ 10)

2- از خدا و رسولش و اولی­الامر، که در میان شما هستند، اطاعت کنید. (سورۀ نساء، بخشی از آیۀ 59)

3- ای کسانی که (به زبان) ایمان آوردید، (به حقیقت و از دل هم) ایمان بیاورید. (سورۀ نساء، بخشی از آیۀ 136)

4- کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیده­اند و نیز مشرکان در آتش دوزخ­اند. (سورۀ بینه، بخشی از آیۀ 6)

5- هر کسی بر طبق ذات و طبیعت خود عمل می­کند. (سورۀ اسراء، بخشی از آیۀ 84)